معرفی رمان تهوع

کلا همیشه به فلسفه و روانشناسی و ادبیات علاقه داشتم اما عقل سلیم حکم می کرد که دور علایقم خیط بکشم و به فکر خربزه باشم که چیز … که نمی دونم چی آبه. هرچند معتقدم کسایی که وارد ریاضیات و علوم ریاضی و مشتقاتش میشن ذهن آماده تری واسه پذیرش سایر علوم دارن و اینو به عینه و وقتی با دانشجوهای حقوق همکلام میشم می فهمم. یا دانشجوهای مدیریت که ضرب و جمع معمولی هم براشون کابوسه. چکیده ی کلوم اینکه ریاضی مغزو فرش! (یعنی تازه) نگه می داره.

خب من یکی از رشته های مهندسی رو دارم به اتمام می رسونم و درحالیکه به علوم انسانی علاقه دارم. اصولا هم کسایی که مهندسی می خونن بیشتر به فکر کار و درآمد و پول هستن و اصلا براشون مهم نیست که آدما رو رفتارشناسی کنن و جامعه رو فرضا آسیب شناسی. سرشون تو جبین خودشونه و بعد از یک عمر زندگی ایده آل می میرن و بعد از چند سال شروع به پوسیدن می کنن و چندسال بعدترش بسته به موقعیت مکانی تبدیل به نفت یا گاز و حتی زغال سنگ میشن. حالا در این اوضاع من به علوم انسانی علاقه دارم و اکثر کسایی که میشناسم این علوم رو پست تر از تفاله ی بینی می دونن و اگه بهشون بگی فلان فیلسوفو میشناسی؟ کتاباشو خوندی؟ میگن اگه پول توشه بده ما هم بخونیم.

خب با این اوصاف نباید انتظار داشت که مثلا من معنی اگزیستانسیالیسم رو بفهمم حتی اگه یه کتاب دویست صفحه ای درباره اش خونده باشم. راستش یه جایی از کتاب اندیشه اسلامی درباره اعتقاد اگزیستانسیالیست ها به جدایی علم از دین پرداخته بود و من از کلمه ی اگزیستانسیالیسم خیلی خوشم اومد و اولش سعی کردم سه بار پشت سر هم تکرارش کنم و هنوز موفق بدین امر نشدم اما از تلاش دست برنخواهم داشت و تا رسیدن به مقصود از زور زدن دریغ نخواهم نمود.

خب بعد یه گشتی زدم و به کتاب تهوع ژان پل سارتر رسیدم که معروفترین رمان ادبی درباره اگزیستانسیالیسمه. تو خود کتاب اشاره مستقیمی به بحث اصلی این جریان نمیشه اما در قالب داستان تقریبا همه ی درونمایه های فلسفه ی سارتر رو بیان می کنه. البته کتاب بیشتر از اینکه داستانی باشه فلسفیه و اصلا داستان خاصی نداره و اتفاقات و گفتگوها طوری چیده شدن که سارتر منظورشو برسونه. مثلا یکی از شخصیتای داستان ، آنی ، دوست دختر آنتوان رو کانتن (شخصیت اصلی کتاب) که چند سالی با هم گشتن و خوردن و حال کردن و حالا چهارساله که از هم جدا شدن ولی طرف هنوز دلش پیش دختره گیره و بالاخره می بینتش و جای اینکه بغلش کنه و لاو بترکونن داره باهاش درباره وجود و تهوع حرف می زنه.

گرخیدین؟

یا یه شخصیت دیگه داره که باصطلاح بهش میگن دانش اندوز. الاغ میشینه به ترتیب حروف الفبا همه کتابا رو می خونه و درکل آدم زاغارتیه که هیچ کس ازش خوشش نمیاد. این دانش اندوز بدبخت هم مثل من ، انسان دوسته و حاضره از حق خودش بگذره تا سایر آدما احساس آرامش داشته باشن. شخصیت اصلی هم کلی باهاش بحث می کنه و حسابی هم حالشو می گیره. آخرش هم وقتی دانش اندوز تو کتابخونه نشسته دوتا پسر نوجوون پیشش میشن و اونم چون انسان دوسته، بدون منظور یکی از پسرا رو نوازش می کنه و آخرش هم از نگهبان یه کتک مفصل می خوره و دچار یاس فلسفی میشه و خودشو گم و گور می کنه.

کتاب تهوع هفتاد و خورده ای سال پیش نوشته شده و اون زمان سارتر و سیمون دوبوآر و کمی هم آلبر کامو سردمداران جریان ادبی و فکری این مکتب تو قرن بیستم بودن و هستن که نویسنده های بزرگ قرن بیستم هم تشریف دارن این دوستان. اما از من حقیر نخواین فلسفه ی اگزیستانسیالیسم رو براتون توضیح بدم چون خودم کاملا نخو نگرفتم هرچند یه چیز کلی دستگیرم شده ولی پیشنهاد می کنم برای مطالعه بیشتر به صفحه ویکی پدیای اگزیستانسیالیسم رجوع کنین. و بدرود!

5 دیدگاه در “معرفی رمان تهوع

  1. کتاب رو در سیزده و خورده ای سالگی خواندیم بلکه آمار سطح مطالعه بره بالا و چیزی دستگیرمون هم نشد اون وختا ویکی پدیا هم عصای مغز کورمون نبود :mrgreen:

  2. ‎ ‎کسی که ازرمانهای سبک مثل جلال آل احمد،صمدبهرنگ،صادق هدایت،فرانس کافکا،لورکا،تولستوی،ومکاتبی مانندمارکسیسم،سوسیالیسم،ناتورالیسم،نهیلیسم وخیلیهای دیگه رونخونده باشه محاله ممکنه کتابی که یک فیلسوف اگزیستانسیالیسم وجایزه ی نوبل هم گرفته روبتونه هضم کنه.بنده الان دقیقا”یک ساله هرروزوشب دروقت استراحتم رمان پیچیده ی تهوع رومیخونم وخیلی ازش هنوزنفهمیدم ازریاضی خیلی سختره و۱۲ساله سابقه ی کتابخوانی ادبیات جهان دارم.اماهنوزدرگیرجمعه ساعت۳ژان پم سارترهستم.ساعت ۳یاخیلی دیراست یاخیلی زود.!‏

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

@-: :wink: :twisted: :roll: :oops: :mrgreen: :lol: :idea: :evil: :d :cry: :arrow: :?: ::-O ::) :-| :-x :-o :-P :-D :-? :) :( :!: