«گفتم نکن کردی. گفتم بکن نکردی.حالا این خوبته؟ زور بزن حالا … دیگه. الان هیچ کاری از دستت برنمیاد منم که شخصا کلا هیچ غلطی نمی تونم بخورم در این زمینه. می خواستی حرف گوش کنی.»
این ها جملاتیست که این روزها یکی از دوستان همکلاسیم میشنوه.خرداد پارسال بهش می گفتیم عزیزجان بیا بی خیال شو و یه ترم درستو کش بده. چه عجله ای داری؟ بشین واسه ارشد بخون اگه قبول هم نشدی که نشدی. قبول نکرد و درسشو هفت ترمه و در بهمن پارسال به اتمام رسوند. اسفند دفترچه خدمتشو پست کرد و اول تیر اعزام شد. افتاده بود ارتش و دو ماه آموزشیش تهران بود. هر دو هفته یکبار اجازه داشت پنجشنبه شب بیاد خونه و جمعه ظهر برگرده پادگان. ساعت ده شب باید می خوابیدن و چهار صبح موقع اذان بیدار می شدن و تا شب یه کله سر کلاسای تئوری و عملی جون می دادن. می گفت انقدر زیر آفتاب موندم رنگ پس دادم.
القصه دو ماه گذشت و روز تقسیم فرا رسید. این بنده خدا چون داداشش هم خدمت رفته و تهران افتاده بود گمان می کرد خودش هم چنین وضعیتی داشته باشه اما روز تقسیم بهش گفتن که افتاده اهواز. از بین صد و پونزده نفر پنج نفر شهرستان افتادن و یکیش هم ایشون بوده. یه بچه آبادانی هم افتاده بوده تهران. بهش گفته بیا عوض کنیم گفته نخیرمم. به هرحال اگه از هوای تهران بگذریم از داف هاش که نمیشه گذشت. در هر صورت دوستم به قولی پاره اس و باید تو گرمای پنجاه درجه و رطوبت نود درصد بره واسه خودش عشق و حال کنه.
فردا یا شایدم پس فردا میخوام برم دانشگاه تا مقدمات مرخصی گرفتنم رو آماده کنم. کلا پنج واحد برام باقی مونده که قصد دارم ترم بهمن بردارم. دلیل این کار هم دوتاس. یکی اینکه فرصت کافی داشته باشم تا برای کنکور ارشد درس بخونم و ثانیا بتونم از خدمت معاف بشم. داستان اینه که بابام اول سال نود و دو ، وارد شصت سال میشه و منم تک پسر خونواده ام. البته با شانسی که من دارم این احتمال هست یه دفعه قانون عوض شه و مثلا بشه شصت و یک سال. اون وقت خودمم پاره خواهم شد.
واسه رفتن به دانشگاه گشادیم میاد. من دو ساعت تو راهم تا برسم اونجا و بالطبع دو ساعت هم برگشت. بعدش نمی دونم پیش کی باید برم کجا باید بگم هل من ناصر ینصرنی؟ تازه اصلا معلوم نیست اون اشخاصی که کارمو راه میندازن حضور داشته باشن یا نه. کلا خیلی گشادم. خیلی …
برو خدمت کن مث مَرد!
دیگه عرضی نیست!!
بله ، و من متحول شدم …
khabar daru ke vase morakhasi nesfe shahrie sabet ro migiran? rasti age khodai nakarde rafti khedmat say kon sigari beshi
ی حامد ! ای مرد بزرگ ! نترس …..
من خودم تا سال ۹۶ میخوام کش بدم تا معاف شم !!!!
داری اعتماد به نفس رو ؟
می دونستم.
خب چرا اون موقع؟ همین الان میشم.
البته می تونی کش بدی منتها کش نمیاد.
inam fekre khoobie, ye ki az bache ha yejoor dg shod ( ham sigar ham…) heyf inja nemitoonam begam chejoori 2tasho shod