دوستی تعریف می کرد تو خواب دیده که یه مردی با لباس سفید که یه عمامه ی سبز داشته و صورتش نورانی بوده میاد بالا سرش. بعد دوستم بهش میگه : قربون دستت برو یه لیوان آب برام بیار خیلی تشنمه ، دمت گرم .
—————————————-
من : خب حکم چیه ؟
اون : آس
—————————————-
من : می دونستی اسم داف علیشمس ، نیلوشمسه؟
رضا : اِ ؟ پس اسم داف منم رضاشمسه
من : ای خاااااک تو سر هم ج*نس%بازت کنن.
حامد چرا من همش فکر میکنم تو شبیه اون بسر توی کیلیب نوازش ابی هستی؟!!!هروقت این اهنگو میبینم یاد وبلاگ تو میوفتم .حالا اصلا سر سوزنی شباهت دارین؟
شادمهرو میگی یا اون پسر بی ریخت داغونه که همش تو بغل دختره اس؟ اگه منظور شادمهره که نه ، فکر نکنم ولی شاید هم باشم.
نه شادمهرو نمیگم همون اون یکی!
بله … لطف می کنین اگه با یه کلیپ دیگه یاد من بیفتین. خیلی ممنون!