یه کتاب خریدم چگونه استرس خود را درست کنیم یا همچین چیزی. بعد وقتی می خونمش استرس می گیرم. مثلا استرس می گیرم که یکشنبه اگه نتونم کش بیام و نمره ی تربیت بدنیم کم بشه آبروم جلو ملت بره چی کنم؟ حالا این هیچی میگذره، استرس جواب کنکورو چیکارش کنم که هرچی تست مطمئن بودم درسته غلط شده و هر تستی که فکر می کردم اگه بزنم غلط میشه درست بوده.
حالا که رفتم نمایشگاه و خودمو پاره کردم و گونی گونی کتاب خریدم، بد نیست بعضیاشونو معرفی کنم تا هم کسایی که دنبال کتابن، برن دنبالش و کسایی هم که دنبال کتاب نیستن، برن دنبالش بازم. باور کنین خوندن کتاب تفریح خیلی سالمتری از قلیون کشیدنه البته مدنظر داشته باشین که قلیون رو میشه با داف ها(!) کشید ولی کتاب رو باید کنج عزلت و در غم غربت و فلاکت و بدبختی و کثافتِ الاغ نفهم. مضر.
رمان کوتاهی که تو این چند روزه ی بعد از کنکور خوندم اسمش “خیالت راحت رئیس” بود که احمد پورامینی نوشتتش و افق هم منتشرش کرده و فعلا چاپ اولشه. می دونین، من فعلا از هیچ نویسنده ی زنی رمان نخوندم و نظری هم ندارم اما نویسنده های مرد ایرانی یه سبک خاص و شبیه به هم مینویسن که بیشتر سعی می کنن اطلاعات عمومیشونو بکوبن تو فرق سر خواننده و این خیلی رو اعصابه. صابشون هم مصطفی مستوره که فقط اطلاعات عمومی میده و اصلا ایده های خلاقانه نداره و تو همه ی داستاناش یکی دو سه تا زن فاحشه هست.
البته نکته ای بگم خدمتتون که جواد خیابانی از نیروی انتظامی عاجزانه درخواست کرد که از این به بعد اگه فاحشه گرفتن نگن زن خیابانی.
خیالت راحت رئیس یه داستان متوسط رو به پایینه که درباره ی سربازی و مشقات و سختیای خدمت قلم می فرساید و جوری توصیف می کنه که ترجیح میدم دو هزارتا مامور دنبالم باشن تا اینکه برم خدمت. کلیات، جزئیات و روایت داستان طوریه که عمرا دخترا خوششون بیاد و داستان کاملا مردونه اس و البته وقتی شروع کردم به خوندنش دوست داشتم زودتر تموم بشه بس که کند پیش می رفت.
خلاصه اینه. پیشنهادش نمی کنم. بشینین درس بخونین که ما که خوندیم کجا رو گرفتیم.
این کتابای چگونه فلان کنیم بیشترشون در حد نظریست ، من خودم چند تاشو خوندم بعد حس کردم نویسنده نفسش از جای گرم در میاد !
جای این اگه یه کتاب از یه نویسنده خانم خونده بودی الان خیلیم خوشت میومد و فلان و بهمان(در راستای اهداف فمینیستی بود این )
ولی کلا به نظرم کار خوبیه که کتابایی که دوست نداریمو معرفی کنیم و بقیه رو از افتادن به دامشون(!) نجات بدیم!
چه ربطی داره وقتی میخوای کتاب بگیری به جن*سیت نویسنده دقت میکنی؟
آمما در مورد کتاب،من شخصا نمیتونم رمان بخونم،یعنی وقتی فکر میکنم که داستان واقعیت نداره و محصول یه ذهنه بیمار و روان پریشه به دلم نمیچسبه.و بدین سبب آخرین کتابی که خوندم و لذت بردم و نمیتونستم ولش کنم خاطرات یک گیشا یا یه همچین چیزی بود که اتفاقا فیلم هم داره ولی همه توصیه میکنند که مثه اینکه کارگردانه ر…به کتابه و همون بهتر که کتاب رو بخونید.قشنگ بود اگه بیکاری بخونش!
این احمد پور امینی مونی نیست که نویسنده سریالای دوزاری هم هست؟؟
ولی من استرسم زیاد شدا … کتاب خیلی تاثیر گذاشت رو من.
حتما ظرف یکی دو سال آینده یه دونه ازشون می خونم.
من کی گفتم به جنس نویسنده دقت می کنم؟ منتها نویسنده های زن بیشتر عشقولی مینویسن که من خوشم نمیاد.
خب همچین فکری نکن. مگه فیلم می بینی فکر می کنی واقعیته؟
نه اون یه پور وسطش کم داره!