حامداچ

12 دیدگاه در “وای خدا…تو پوست خودم نمی گنجم!”

1. تن آدمی شریفست به جان آدمیت

2. ایول…تریپ کم محلی رو خوب اومدی….
   با حرف جناب جیب بر هم که صد البته موافقم

3. راستش زیاد حال نکردم …

4. خی چرا اون بابا رو مسخره میکنی … از مسخره کردن بدم میاد ..هرکی میخواد باشه …

5. من اون پسر معلوله توی وضعیت سفید رو تو سالن برج میلاد دیدم، جشنواره فجر بود نشسته بودیم با خبرنگارا داشتیم شام میخوردیم یه بنده خدایی فکر میکرد داره یه کاری میکنه به این پسره خوش بگذره، ویلچر این بنده خدارو گرفته بود میدوید این ور سالن بعد باز میدوید اون ور سالن! این پسره هم طفلک حرف که نمیتونست بزنه ما همینجور دست و پاشو میدیدیم که رو هوا تکون میخورد! هی این دست و پا میزد هی اون بیشتر کیف میکرد تندتر میدوید! صحنه ای بود به قرعان!

6. ینی اینجا دوربین مدار بسته داره ببینه رفتم گوگل ایمیج زدم “پروین میکده”؟
   نمیری تو ترکیدیم از خنده متنظر یه دختر خوشجیل موشجیل بودم من!چرا با احساساتم بازی میکنی؟!خخخخخ
   ما امسال رفته بودیم سرعین اون مرتیکه بود تو سریالای مهران مدیری…گنده بود…بش میگفتن ساید بای ساید،بابا همون که جزو تدارکات بود،میدیری کشفش کرده بود…آها اون با یکی از مجریای کودک شبکه دو رو دیدیم اصن محل ندادیم بش ینی بعد اینکه رد شدن شک کردیم اون باشه و رفتیم جلوتر دیدیم فوتبال چهارجانبه هست تو یکی از هتل ها با سه تیم!!!!! اینا جزو تیم هنرمندانن!! ۸O

7. قصد من کنایه زدن به کسایی بود که تا یه شخصیت معروف می بینن کلی ذوق می کنن و میرن واسه همه تعریف می کنن که خیلی این مصرع مصداق نداشت.

8. البته منظور من همش کنایه زدن بود. تو این پست از طرف خودم حرف نمی زنم.

9. کو؟ کجا؟ بیا بگرد …

10. شما الان شکسته نفسی می فرمایی؟ یعنی میخوای بگی معروفترین کسی که دیدی اون معلوله بوده؟ یعنی آبدوغ خوردن با کیانیان همش کشکه؟

11. مسخره کردی؟چی؟ ماشین لباسشوییو خودت روشن کردی؟ نه نه نه

12. آره ، اون موقع زیاد سر حال نبودم یه چیزی پروندم ولی آدم اگه بخواد و تلاش کنه می‌تونه بهش ربط بده !