دوره ی پیش دانشگاهی معلمی داشتیم که خیلی پیر و داغون و فرتوت بود و حتی تـفش رو هم نمی تونست تو دهنش کنترل کنه و همینجوری می چکید. بعد یه بار وسط درس دادنش بچه ها خیلی شلوغ می کردن، یه دفعه با دست راست قلبشو گرفت و سرشو گذاشت رو میز و گفت: آخخ مُردم…
همه گرخیدیم ساکت شدیم. بعد با گچ زدیم تو سرش دیدیم نه، زنده اس هنوز
ولی معلم دینی ما جدی پارسال از دستمون روانی شده بود اخرشم سکته کرد سر کلاسمون.زنده موند ولی از دستمون بدجوری شاکی بود و دیگه نیومد.امتحان اخر سال هم جوری گرفت ک پیامبر با کمک جبرئیل هم توش ۲۰ نمیشد.
امسالم یکی دیگه رو فرستاد
:)))
ما استاد دانشگامون اینطوری بود !
ولی ما بچه خوبی بودیم
چه وضع رفتار با معلمه آخه !؟؟
چه ندار بودین با معلمتون!
خیلی ازت ممنون
بچه ها خیلی کمک کردن
مشکلم شد
ممنون از وقتی که گذاشتی حامد
عالی
عالی
بازم مممنونم
چه با افتخارم تعریف می کنه
اینجاس که میگن معلمی، شغل انبیاس!
به نظر من جاب سکته، باید می گرفت بچه ها رو می زد که حالش جا بیاد.
چیکارش کردیم مگه؟ پیر بود خب
بله ولی اون خیلی موافق ندار بودنمون نبود
خواهش
خیلی بی طرفانه گفتم. واقعا بچه ها خیلی معلممونو دوست داشتن که زنده موند وگرنه اونقدر پیر بود که کشتنش کاری نداشت.
شغل مهندسی هم شغل انبیاس. اگه اون موقع مهندسی بود حتما پیغمبرا مهندس می شدن.
شما وقتی میخواین ببینید کسی زنده است یا مرده گچ می زنید تو سرش؟
راه آسونتری هم مگه هست؟
خدا نکشدت
با گچ زدید تو سرش
خودکار و پاک کن هم می شد استفاده کرد ولی اونا گرونه
من اگه جای معلمه بودم پدر کسی که گچ زد رو در می اوردم!اما حیف که نیستم!
اون موقع می شد پدر درآورد. الان دیگه فکر نکنم بشه.
عالی بود…کلی خندیدم…
ممنونم
بعدش نگفت نه مثه ک زنده م؟
نه یه کم دهنش کف کرد بعد پا شد درسشو داد. پول داده بودیما.