تولدم مبارک نیست

نمی دونم چرا میگن وقتی آدم به روز تولدش می رسه باید خوشحال باشه؟ اینکه یک سال به عمرش اضافه شده و یک گام به مرگ نزدیک تر جای خوشحالی داره؟ از همین روی با اینکه دیروز تولدم بود ولی بیشتر موجب ناراحتیم شد و مخصوصا فکر به این مسئله که ظرف یک سال گذشته هیچ کاری نکردم باعث شد غمگین بشم.
همه ی آدما به نوعی دوست دارن مورد توجه قرار بگیرن و هرکس به طریقی دل ما می شکند. بله هرکس به طریقی سعی در جلب توجه دیگران داره. حتی کسی هم که منزوی و افسرده شده به این دلیل بوده که دلش توجه می خواسته و خلاصه کسی نیست که تیریپ صوفی گری برداره و از توجه دیگران متنفر باشه. من هم از این قاعده مستثنی نیستم و حتی عقده ی مورد توجه قرار گرفتن دارم.
وقتی کسی باهام تماس می گیره یا اس ام اس و پیام میده و یا مثلا کسی برام کامنت میذاره و لایک می کنه و درخواست دوستی می فرسته باعث خوشحالی عمیقی در من میشه. یک نوع شادی اصیل و درونی. دلم می خواد آدما دوستم داشته باشن و به نیکی ازم یاد کنن. اما از طرفی خودم خیلی راغب نیستم دیگران رو به زور به سمت خودم جلب کنم و به نظرم ارزشش رو از دست میده.
با اینکه از مسن تر شدنم راضی نیستم اما وقتی در یک روز خاص مورد توجه قرار می گیرم مرهمی بر آلارم(!) کهنه م میشه و فشار چنبره ی تنهایی به دور بدن نحیفم کاهش پیدا می کنه. پس لطفا به من توجه کنید! من تشنه ی توجهم!

14 دیدگاه در “تولدم مبارک نیست

  1. الان این پستو که خوندم دلم کباب شد واقعا :cry:
    آقاجان یکی به این بچه توجه کنه آخه چه وضعشه :-P :-P
    از وقتی که خواننده وبلاگت شدم هی هر از گاهی می بینم احساس پوچی می کنی که آره من تا حالا هیچ کاری نکردمو اینا
    خب دست به کار شو دیگه برادر من
    تا خودت تلاش نکنی به جایی نمی رسی که
    اینا رو نوشتم چون خودمم قبلا اینجوری بودم منتها الان دارم یواش یواش راه می افتم یکم اون احساسم رقیق تر شده
    در ضمن برو یه دوس دختری چیزی پیدا کن تا دلت می خواد بهت توجه نشون بده :d

  2. یه لیوان توجه میل دارین آقا؟
    اینو یه کافه چی با لحن خاصی،مث هنر پیشه های سینما،تو کافه توجه میگه
    :))
    نمیدونم چرا منم هر سال روز تولدم همینجوری میشم!!!!!
    تولدتون مبارکه،من میدونم:)

  3. توجه توجه
    این کامنت صرفا جهت خوشحال کردن شماست و هیچ ارزش دیگری ندارد! :d
    اون حس پوچی و در سالی که گذشت کاری نکردم و … رو بریز دور، فقط تو اینجوری نیستی ، همه ی آدما همینن ، سالهای بیشماری از عمرشون جوری میگذره که وقتی بهشون فکر میکنن دودستی میزنن تو سر خودشون که وای خاک برسرم هییییییییچ کاری نکردم و از زندگی عقب موندم و من به درد لای جرز میخورم و از این جفنگی جات.
    وقتی سنمون کمه هیچی نمیدونیم، باید زندگی کنیم تا معنی زندگی رو (البته نه الزاما همه ش رو) بفهمیم، زندگی فقط یه مسیره، زیاد دست و پا نزن، شاخِ غول هم نمیخواد بشکنی، همین که آدم باشی و مثل آدم زندگی کنی کافیه. به آدما خوبی کن حتی خوبیهای کوچیک، کسی رو آزار نده، خیلی ساده س ولی در عین حال میتونیم خیلی پیچیده ش کنیم، در اونصورت دهنمون سرویس ه.
    زندگی همه ش یه جور فریب ه، سعی کن سرتو بندازی پایین و راه خودتو بری، سری رو که درد نمیکنه دستمال نبند.
    مزه ی غالبِ زندگی تلخ ه، شیرینیهاش دیر به دیر و زودگذره، فقط سعی کن آدم باشی، به خودت سخت نگیر…
    تولدت هم مبارک
    روزای خوبی برات آرزو میکنم @-:

  4. ممنونم. ولی غیر از اینکه آدم تنبلی هستم یه سری مسائل عاطفی انگیزه هامو گرفته. ضمن اینکه سال دیگه باید دو سال برم سربازی و عملا فعلا نمی تونم هیچ کاری رو شروع کنم.

  5. خیلی ممنونم. البته بگم که خیلی نگرن گذشته نیستم چون تموم شده. نگران آینده م که می دونم باز هیچ کاری نمی تونم بکنم. بخاطر خدمت و این مسائل

  6. راستش منم خوشم نمیاد تولدمو بهم تبریک بگن… البته نه بخاطر دلایل مزخرف و مالیخولیایی تو…
    بلکه بخاطر یه سری دلایل مزخرف و مالیخولیایی دیگه! مهمترینش اینه که تولدمو یه کسایی تبریک میگن که حتا ماه تولدشونم نمیدونم :| و انقدر پرسیدم که دیگه روم نمیشه ازشون بپرسم… بخاطر همین استرس میگیرم وختی تولدمو تبریک میگن و میدونم که تولدشونو نمیتونم تبریک بگم :(

  7. می تونیم مالیخولیخالی و مزخرف بودن ِ دلایلمونو به رای بذاریم.
    دلیل من: چون دارم پیر میشم و هیچی نشدم.
    دلیل تو: می دونن و میگن و نمی دونم و نمیگم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

@-: :wink: :twisted: :roll: :oops: :mrgreen: :lol: :idea: :evil: :d :cry: :arrow: :?: ::-O ::) :-| :-x :-o :-P :-D :-? :) :( :!: