غیرت صوری یا شور غیرتی؟

چند روزی میشه که از مصافحه ی لیلا حاتمی گذشته و اعتراضات سیاسی و به تبعش حمایت های سیاسی و غیر فرهنگی کمی فروکش کرده. شاید بعضی به این فکر کنن که اگه جای حاتمی بودن چه عکس العملی نشون می دادن و پاسخشون به اعتراضات چی بود. هرکس عقیده و طرز فکری داره و موقعیت لیلا حاتمی هم خیلی پیچیده نیست. اما من بیشتر به این فکر می کنم که اگه جای شوهرش، علی مصفا بودم باید چه عکس العملی نشون می دادم؟


چند روز پیش هم موزیک ویدئویی منتشر شد که گلشیفته به عنوان مدل در ویدئو نقشی ایفا می کرد. اینطور بود که با پوشش کم و لباسی شبیه ژیمناست ها روی زمین دراز کشیده بود و تعداد زیادی مرد که بعضا لباس بر تن نداشتن هم رو به روش ایستاده و تو کفـِش بودن. جای گلشیفته بودن برای تصمیم گیری در مورد راه و روش زندگی خیلی کار سختی نیست. اما اینکه به جای پدرش چه واکنشی باید به این قضایا نشون داد جای بحث و تامله.
اکثر مواقع سکوت کردن بهترین کاره ولی بعضی جاها واقعا سکوت واکنش مناسبی نیست. من اگه جای علی مصفا بودم نمی دونستم باید چیکار کنم و ترجیح می دادم سکوت کنم و صرفا در خفا از همسرم دفاع کنم. یا اگه جای بهزاد فراهانی بودم خیلی موضع تندی نمی گرفتم و سعی می کردم با ملایمت خودمو از رفتار دخترم مبرا کنم.
این موقعیت ها بدرد وودی آلن می خوره که ازش فیلم بسازه. البته نه این وودی آلن. یه وودی آلن دلواپس!

دیدگاهی بنویسید


زواره ای

امروز با دیدن این عکسا یاد دوران کم خردی و طفولیتم افتادم. عقل که نداشتم اون موقع، وقتی سرویس مدرسه در کوچه خیابون به حرکت درمی اومد و من از کنار پنجره ی مینی بوس بنز سبزرنگ به در و دیوار می نگریستم، درون فکرم مشغول شمردن پوسترها بودم تا ببینم مال کی بیشتره.
وانگهی، با تمام کم عقلیم این رو متوجه می شدم که اتفاق غیرمنتظره ای رخ داده. البته الان که بیشتر فکر می کنم می بینم هنوز هم کم عقل و سبک مغز و بیشعور و لاابالی و خلاصه آره هستم.


پی نوشت: اون موقع زواره ای رو دوست داشتم چون فقط یه جا یه دونه پوسترشو دیدم و تمام! هیچ جای دیگه ندیدم.

دیدگاهی بنویسید


جاری شو! سپردمت به جاده های رها

همونطوری که همه می دونن، آدم عنق و نچسبی هستم و هرکس هر نظری داشته باشه باهاش مخالفم. از همین روی، هم با نظرات عوام در اصطکاکم و هم با عقاید و پزهای روشنفکری و انتلکتوئلوار در تضاد! و البته مشی اعتدالیون هم نمی پسندم و معتقدم آدمی باید یک عقیده ی مشخصی داشته باشه. البته درسته که خودم با هر چیزی مخالفم اما این دلیل نمیشه که با مخالفت دیگران مخالفت نکنم.
یکی از سبک های موسیقی جدید که من هیچ وقت باهاش حال نمی کردم، سبک تلفیقی بود که از زمان محسن نامجو شروع شد و الان دیگه هر کی دلار و یوروش زیادی کرده، میره میفروشه و آهنگ و آلبوم تلفیقی میده بیرون. بعد بعضیا هم تیریپ روشنفکری برمی دارن و هی آهنگای مزخرف تلفیقی رو شیر می کنن و زیرش می نویسن “وای منو برد تو فضا! عجب شبی شد واسم!” البته بعضیا هم واقعا سلیقه اشون اینه. مثلا دوستی داشتم که با افتخار عاشق عباس قادری بود و تنگش محسن نامجو هم گوش می کرد.


خیلی تخصص ندارم اما فکر کنم اولین گروهی که تو این سبک معروف شد دنگ شو بود. بعدش هم پالت. به شخصه واقعا نتونستم با آهنگاشون ارتباط برقرار کنم مخصوصا دومی که حتی نتونستم یک دقیقه تحمل کنم و سر به بیابون گذاشتم و هی داد زدم تا صدای آهنگ از گوشم خارج بشه. اگه کسی فکر می کنه دارم چرت میگم و معتقده سلیقه ام رو باید گند بگیرن، می تونه یکی از آهنگاشون رو دانلود کنه و گوش کنه و بره فضا و عجب شبی بشه براش.
اما … اما چارتار چیز دیگه ای بود که استظهار هر اهل دلی بود. اولش که دیدم تلفیقیه می خواستم سر به دریا بذارم اما از ایده ی کاور آلبوم خوشم اومد و بخاطر پسر نداشته ام که عشق کاوره، رفتم آلبومو دانلود کردم (شما بخرید چون کار خیلی زشتیه دانلود و هرکی دانلود کنه میره جهنم و باید پولمونو بریزیم تو شیکم تهیه کننده های شیکم گنده) و همون آهنگ اول تیر خلاصو زد و رفتم فضا و اون شب عجب شبی شد. در کل بخاطر تنظیم الکترونیک و شعرهای امروزی تر ارتباط خوبی با آهنگ ها برقرار کردم.

چارتار
حالا باز هم آلبوم چارتار کمی خاص پسنده ولی باز یه عده تیریپ روشنفکری برداشتن و از چرت ترین آهنگ آلبوم خوششون اومده. چون چرا؟ به این دلیل که یه جا توی ترانه ی آهنگ میگه که “ایمان من در حلقه ی هندسه ی اندام توست” و اینان فکر کردن یه اعتراض زیرپوستی شده به نظام حاکم و حکام نفهمیدن و این شده آزادی های یواشکی. (یه عده علنی بدون مجوز و غیرقانونی می ریزن یه خیابونو می بندن و عده ای دیگر انتظار دارن با برداشتن یواشکی لچک در شب های کویرلوت اتفاق بزرگی رخ بده)
حالا من خودم بعد از ترک اول که هیت شد و معروف ترین آهنگ چارتار هم هست، از ترک آخر خوشم اومد هرچند اختلافش با سایر ترک های آلبوم خیلی نیست و غیر از “آشوبم” که فوق العاده بود، باقی آهنگ ها در سطح خوبی هستن. اگه دوست دارید برید فضا و شب عجیبی بشه براتون، آهنگ زیر رو دانلود کنید.
دانلود آهنگ قطار از چارتار

دیدگاهی بنویسید


سه حکایت (قسمت یازدهم)

کاملا واقعی

راننده خطاب به عابر: آقا ببخشید این بربری رو از کجا گرفتی؟

عابر: از همین جا [به کوچه بالایی اشاره می کنه]

راننده: خوبه؟

عابر: والا چی بگم، علف باید به دهن بز شیرین بیاد

———————————————

ایستگاه مترو صادقیه – ۹ شب

پیرمرد: ببخشید مترو صادقیه از کجا باید برم؟

من :   همین مترو رو سوار شین برین.

——————————————–

یکی از دوستان، همکلاسی سابق رو توی غرفه ی موقت فروش لباس شهرداری در یک پارک می بینه. این همکلاسی در زمان تحصیل تفاوت بین ایمیل و سایت رو نمی دونست.

بعد از احوالپرسی…

یکی از دوستان: خب حالا کلا مشغول چه کاری هستی؟

همکلاسی سابق: هیچی، پی اچ پی (PHP) می زنم

دیدگاهی بنویسید


به من خوبی نکن شاید برای هردومون بد شه

میگن حضرت علی در زمان خلافت، شب ها بطور ناشناس می رفته به مردمی که فقیر و محتاج بودن، کمک غذایی می کرده. میگن بعد از شهادت بوده که اون مردم متوجه شدن اون فردی که بهشون کمک می کرده کی بوده. حالا فرض کنید بحث ضربت و شهادت نبود و بنا به دلایل دیگه ای این کمک صورت نمی گرفت. در این صورت عکس العمل اون مردم چی می تونست باشه؟

بعضی روزا که از خونه میرم بیرون، سرایدار ساختمون مشغول آب و جارو کردنه که بهش سلام می کنم و خسته نباشیدی میگم. بعد عکس العملش چی باشه خوبه؟ یه پچ پچی زیر لب می کنه و حتی یه نگاه هم نمیندازه که کی بهش سلام داده. بعد همسایه هایی که از دماغ فیل افتادن و انگار ماتحت آسمون باز شده و اینا افتادن پایین بهش دستور میدن و مثلا میگن درو باز کن، فلان جا رو تمیز کن، بیسار سوراخو بشور و چرا اینجا بو میده و … . حالا رفتارش با اینا چطوری باشه خوبه؟ چشم، حتما، امر بفرمایید، کجا؟ الان میرم…

در طول عمرم پیش نیومده برای کسی بدون اطلاع قبلی هدیه ای بگیرم و خوشش بیاد. نشده بدون درخواست به کسی کمک کنم و کاری براش انجام بدم و استقبال کنه و حتی بعضا مجبور به عذرخواهی و جبران هم شدم. این ها مصادیقی هستن برای این نکته که هیچ وقت نباید بدون اینکه کسی چیزی درخواست کنه یا حداقل انتظاری داشته باشه، کاری یا عملی براش انجام داد. حتی بعضی اوقات بعد از درخواست هم نباید استجابت کرد چون حتما بعد از چندبار که درخواستشون قبول شد، انتظاری پیش میاد که هروقت نیازی داشتن باید رفع بشه و اگه این کار صورت نگیره زمین و زمان رو به هم می دوزن.

میشه با اطمینان گفت که اگر کمک های حضرت علی به دلایل دیگه قطع می شد، اون افراد معترض می شدن و می گفتن ای بابا چرا امشب نیومد و عجب آدم بی خیالیه و نمی دونه ما اینجا منتظریم و … . و خب، فکر نمی کنم هیچ کدوم از ما تحمل اینجور حرفا رو داشته باشیم. بنابراین زمانی به کسی محبت کنین که خودش خواسته باشه و البته اون هم به مقدار لازم.

دیدگاهی بنویسید


وز افتخارات شیخنا ۳

وز افتخاراتش این بود که چون باباش بی.ام.و داشت، صد تا دختر باهاش دوست بودن.

پی نوشت۱: با خودش یا باباش؟ کژتابی داره

پی نوشت۲: یعنی امروز بطور ناگهانی عاشق جوونی های آدری هپبورن شدم. الان چیکار باید بکنم؟ منتظر شم تا برزخ؟

دیدگاهی بنویسید