در وضعیت رقت باری به سر می برم. ساعت نه صبح می خوابم و سه بعد از ظهر بیدار میشم. ناهارمو ساعت ده شب می خورم و دو ساعت می خوابم. ساعت پنج صبح شام می خورم و تا وقتی خوابم ببره چرت می زنم. به هم ریختن تنظیماتم واقعا گیج و منگم کرده. الان عملا در طور بیست و چهار ساعت شاید فقط سه ساعت وقت مفید داشته باشم و بقیه اش یا خوابم یا کسل. تو این هیر و ویر رمان مسخ رو هم خوندم و دیگه می ترسم بخوابم.
پنج شیش ماهی هست که فیلم ندیدم. آخریش هری پاتر و یادگاران مرگ بود. حوصله ام نمی گیره دو ساعت بشینم و تصاویر مرده رو نگاه کنم. از طرفی روزای پرکاریم هم کم کم داره شروع میشه و شاید کمتر فرصت فیلم دیدن پیش بیاد. واسه اینکه خودمو واسه فیلم دیدن قلقلک بدم ، میخوام ده تا از بهترین فیلمایی رو که دیدم معرفی کنم.
۱- Inception . همچین ایده ای واسه فیلم به ذهن جن هم نمی رسه. من نمی دونم این نولان چی میزنه که همچین ایده هایی به ذهنش میاد. قبلا درباره تلقین نوشتم و بدون شک بهترین فیلمیه که تا حالا دیدم.
۲- American Beauty . تا قبلا از اینکه اینسپشن رو ببینم جایگاه اولو داشت. زیبایی آمریکایی یکی از معدود فیلماییه که روی من و رفتارم تاثیر گذاشته. خیلی از ویژگی ها توی فیلم تعریف میشن: عشق ، آزادی ، خشونت ، نفرت ، انتقام ، خیانت ، شکست و خیلی چیزای دیگه. اصلا نمی دونم فیلمساز واقعا قصد داشته این همه نکته رو توی فیلم بگنجونه یا همینطوری دیمی پرنکته شده. الان هر اتفاقی بیفته می تونیم ربطش بدیم به این فیلم. مثلا همین جریانات نه شنیدن و انتقام گرفتن از طرف.
۳- Forrest Gump . تنها فیلمی که موقع دیدنش گریه ام گرفت. البته زمانی که فیلمو می دیدم اصلا حال و روز خوبی نداشتم. واقعا خیلی غم انگیزه وقتی بعد از دو ساعت دیدن و فیلم و بالا پاییناش ، فارست گامپ به دختر مورد علاقه اش می رسه ولی بعد از یه مدت کوتاه دختره می میره. اون موقع که فارست بالا سر دختره داره گریه می کنه واقعا متاثرکننده اس.
۴- Pulp Fiction . سبک فیلمسازی تارانتینو رو خیلی دوست دارم. شاید پالپ فیکشن غیر از خشونت پیام خاصی رو به مخاطب عام منتقل نکنه اما روایت سه داستانی که هر کدوم یه جا به هم وصل میشن واقعا هنرمندانه اس. سه داستان که هر سه تاشون به هم متصلن و در واقع یه داستان واحد رو تشکیل میدن. من Kill Bill تارانتینو رو هم خیلی دوست داشتم و اگه لیستم یازده تایی بود حتما فیلم یازدهم می شد.
۵- Big Fish . از فیلمای اخیر تیم برتون این بهترینشه. وقتی فیلمو دیدم دلم واسه بابام سوخت. اینقدر اذیتش می کنم. پیام کلی فیلم هم اینه که رویا خیلی قشنگتر از واقعیات و خاطراته.
۶- Million Dollar Baby . فیلم عزیز میلیون دلاری برنده ی اسکار شده و یکی از فیلماییه که انگار فیلم نیست و داره یه زندگی رو روایت می کنه. وسط فیلم هم شوک قشنگی به بیننده وارد میشه و گویا کلینت ایستوود هم طرفدار اوتانازیه.
۷- The Dark Knight . بازم کریستوفر نولان. پیام فیلم خیلی قشنگه. سه نفر هستن که یکی نماد خیره و یکی شر و اون یکی هم آدم ساده. آدم خوبه و آدم بده نمیخوان خودشون برنده باشن بلکه هدفشون پیروزی خیر یا شره. طوری که آخر فیلم ، آدم خوبه حاضره خودش شکست بخوره ولی خیر برنده شه.
۸- ارباب حلقه ها. بچه سال بودم که دوبله شده اشو از تلویزیون دیدم. از جلوه های ویژه ی فیلم و مخصوصا جنگای بزرگش که شبیه بازیای استراتژی بود خیلی خوشم اومد. همین. من کلا عاشق جلوه های ویژه ام و پیتر جکسون هم استاد این کارا.
۹- Memento . بازم قبلا درباره اش توضیح دادم و بازم نولان. روایت داستان از آخر به اول و ایده ی فوق العاده اش یعنی مردی که حافظه اش هر یک ربع یه بار ریست میشه و حالا میخواد قاتل زنشو پیدا کنه ، هرکسی رو جذب فیلم می کنه. همه چیز فیلم درست و بجا بود.
۱۰- The Silence of the Lambs . فکر کنم اسم سکوت بره ها رو شنیده باشین. یکی از شخصیتایی که من خیلی ازش خوشم میاد ، دکتر لکتر ، روانشناس جانیه. این دکتره با هرکی حرف بزنه طرف منقلب میشه و آخر سر یه کاری با خودش می کنه. البته به نظرم آخر فیلم درست تموم نشد.
اما تاثیرگذارترین فیلمی که دیدم و زندگی منو متحول کرده ، فیلم Mean Girls خانوم لوهانه و مطمئن باشین اگه اول فیلم لیندسی لوهان رو نمی دیدم عمرا همچین فیلمیو تا آخرش می دیدم چه برسه به اینکه چندباره هم ببینمش. کلا از فیلمای صورتی و تین ایجری منزجرم اما لوهانه دیگه. هرچی فیلم بازی کرده دیدم!
در آخر امیدوارم به همه امون خوش بگذره!
دیدگاهی بنویسید