معرفی فیلم Full Metal Jacket

دو ماه دیگه در چنین روزی باید برای زندگی آینده تصمیم گیری کنم و با وجود اینکه از الان هم میشه تصمیم گرفت ولی ترجیح میدم نگیرم و فقط استرس داشته باشم. دو ماه که بگذره مشخص میشه که من دانشگاه قبول میشم یا نه، و یا اینکه باید یه دانشگاه درپیت تو شهرستان برم و یا اینکه نه، کلا قید درس رو بزنم و زودتر برم خدمت به زندگیم برسم. وانگهی، هر کدوم از این سه مورد اتفاق بیفته، برای من وحشتناکه. اولی ترس از درس و کنفرانس، دومی غریبه توی غربت و سومی هم که مشخصه دیگه.

خیلی وقت بود فیلم ندیده بودم. غیر از جدایی آخرین فیلمی که دیدم هری پاتر یکی مونده به آخری بود که یک سال و سه ماه از تاریخش میگذره. دیشب دیدم تو خونه تنهام و بیکارم گفتم بشینم فیلم ببینم. (در یک جمله ی چسکی شیش تا فعل به کار بردم.) نمی دونم شاید اگه پسر دیگه ای جای من بود کار دیگری می کرد که از گفتنش معذورم اما به هرحال من اهلش نیستم. خلاصه توی آرشیو عظیمم دنبال فیلم مناسبی می گشتم و بیشتر راغب بودم فیلمی ببینم که اشکمو دربیاره اما گویا قسمت نبود و قرعه به نام غلاف تمام فلزی افتاد.

اساسا سطح سلیقه ی فیلم بینی من خیلی بالا رفته و مثل گذشته نمی تونم مثلا Mean Girls و She’s The Man و امثالهم رو ببینم. (البته اگه نقش اولش لوهان باشه سلیقه ام خیلی هم میاد پایین) غلاف تمام فلزی رو هم بصورت پاره پاره از تلویزیون دیده بودم و شوربختانه موقع دیدن فیلم فهمیدم که رکب خوردم و اون صخنه هایی که قبلا دیده بودم بهترین سکانس های فیلم بوده و بقیه اش چرت.

بگذریم. Full Metal Jacket رو استنلی کوبریک تو سال ۱۹۸۷ ساخته و تم کلی داستانش درباره جنگ ویتنامه. نکته ی قابل توجه اینه که فیلم کاملا مردونه اس و توش شوخی های کلامی و رفتاری قبیحی انجام میدن و کلا فقط سه تا زن توی فیلمن که دوتاشون فاح*شه ی ویتنامی هستن و یکیشون هم تک تیراندازه که خیلی زود کشته میشه. ضمنا برخلاف سایر فیلمای استاد، هیچ صحنه ی برهن&گی توی فیلم وجود نداره و از این بابت باید از استاد تشکر کرد و براش دعا کرد تا روحش تو جهنم شاد باشه.

قبلا سکانسی که پسر چاقه تو دستشویی بود و سکانس تک تیراندازه رو دیده بودم و همونطور که گفتم فقط این دوتا صحنه جالب بودن و کل یوم فیلم مزخرف بود. کلا فیلمای کوبریک اینطوری هستن و من نمی فهمم چرا اینقدر مشهور شدن. به هر روی اگه بیکارین و سربازی رفتین بشینین فیلمو ببینین و اگر مثل من قراره تا چند وقت دیگه برین خدمت، بهتون توصیه می کنم بی خیال شین چون بیش از پیش از سربازی می ترسین. خانوما هم نبینن که خوبیت نداره هرچند که خوبیت از لحاظ دستوری غلطه.

دیدگاهی بنویسید


مغزم می خاره

مگه چمه؟ میخوام وقتی بزرگتر شدم و بچه دار شدم و بچه ام هم دختر بود ، برم اسم دخترمو بذارم هوشنگ. خیلی هم جدی میگم و در این کار بسیار مصمم. چطور ماهان اسم دختر میشه بعد هوشنگ نمیشه؟

نمی دونم تا حالا اسم خارش مغز رو شنیدین یا نه و اگر نشنیدین لابد الان یاد فیلم اره ۳ و جمجمه ی باز شده ی جیگساو افتادین. الان هم که روزای هالووین و این جوادبازیاس. اما باید خدمتتون عرض کنم که به سختی در اشتباهید و خارش مغز یک اصطلاح علمی ثابت شده اس. البته اگه بخواین مغزتونو بخارونین راهش این نیست که چوب تو گوش بکنین و خرت خرت مغزو بخارونین.

حتما براتون پیش اومده که یه آهنگی رو گوش کرده باشین و شب موقع خواب دمار از روزگارتون درآورده باشه و تیکه های آهنگ اینقدر رو مغزتون رژه بره که عطای خوابیدنو به لقاش ببخشین و پاشین آهنگو گوش کنین. واسه من که به شخصه پیش اومده و به این حالت هم میگن خارش مغز. یعنی ریتم یه آهنگ طوری وارد مغز میشه که دائما درحال زمزمه اش هستین و یا تو ذهن دارین مرورش می کنین که این به شدت هم آزاردهنده اس.

هوشنگ … بابایی دو دقیقه آروم باش دارم تایپ می کنم. … عزیزم … یه لحظه بتمرگ

چندتا آهنگ هست که مغز منو دچار خارش کرده و البته آهنگای بیشتری این بلا رو سر مغزم آوردن ولی این چندتا خیلی شدیدتر بودن و خواب رو از چشمانم ربودند.

یکیش که همون آهنگ لیثیوم اونسنسه که قبلا درباره اش نوشتم و گذاشتمش واسه دانلود. یعنی اون اوایل می شد دو ساعت فقط همین یه آهنگو با هدفون گوش می دادم و بازم مغزم می خارید. وانگهی، گوشام سرویس می شدن.

دومیش آهنگ اسپیک لیندسی لوهان بود که به قدری خاروند منو که مجبور شدم آهنگو بریزم تو رم گوشی و تاچند روز هر یکی دو ساعت یه بار با هندزفری گوش می دادم. خلاصه سر این آهنگ خیلی اذیت شدم و همش وولوولک داشتم که برم آهنگو گوش بدم.

دانلود آهنگ Speak از Lindsay Lohan

آهان. این مهمترین و اصلی ترین آهنگیه که مغزمو خارونده و مجبورم می کرد شبا نخوابم و آهنگو گوش کنم. البته با تنظیم اصلی خود آهنگ حال نکردم اما ریمیکسش و صدای خشدار سلطان خیلی قشنگ رو مغزم خش انداخت.

دانلود ریمیکس آهنگ عشق دو حرفی از محسن چاوشی

و اما همین یه ماه پیش بود که یه ویدئو موزیک کره ای از اینترنت دانلود کردم و الان در بهترین حالت باید هر سه روز یه بار مصرف کنم. صبح که بیدار میشم یه بار گوش می کنم و اگه این کارو نکنم هی تو ذهنم شا شا شا شا شا تکرار میشه. راستش یاد کارتونای زمان شاه بزمک میفتم. ضمنا از وسطی خوشم میاد!

دانلود آهنگ Shanghai Romance از Orange Caramel

خلاصه که مغز نمونده واسه امون … نکن بچه … هوشنگ جان … نکن پدرسگ، نکن پدرعن، د نکن بی پدر. نمی دونم فحش مردونه بهش بدم یا زنونه. بچه ام ترانس شده. از من به شما نصیحت اسم دخترونه رو پسر و ایضا پسرونه رو دختر نذارین. من تا یه مدت مدیدی فکر می کردم رها و آوش اسامی دختره، ماهان اسم پسر. نکنین. اسم نذارین.

دیدگاهی بنویسید


ده فیلم برتر من

در وضعیت رقت باری به سر می برم. ساعت نه صبح می خوابم و سه بعد از ظهر بیدار میشم. ناهارمو ساعت ده شب می خورم و دو ساعت می خوابم. ساعت پنج صبح شام می خورم و تا وقتی خوابم ببره چرت می زنم. به هم ریختن تنظیماتم واقعا گیج و منگم کرده. الان عملا در طور بیست و چهار ساعت شاید فقط سه ساعت وقت مفید داشته باشم و بقیه اش یا خوابم یا کسل. تو این هیر و ویر رمان مسخ رو هم خوندم و دیگه می ترسم بخوابم.

پنج شیش ماهی هست که فیلم ندیدم. آخریش هری پاتر و یادگاران مرگ بود. حوصله ام نمی گیره دو ساعت بشینم و تصاویر مرده رو نگاه کنم. از طرفی روزای پرکاریم هم کم کم داره شروع میشه و شاید کمتر فرصت فیلم دیدن پیش بیاد. واسه اینکه خودمو واسه فیلم دیدن قلقلک بدم ، میخوام ده تا از بهترین فیلمایی رو که دیدم معرفی کنم.

۱-  Inception . همچین ایده ای واسه فیلم به ذهن جن هم نمی رسه. من نمی دونم این نولان چی میزنه که همچین ایده هایی به ذهنش میاد. قبلا درباره تلقین نوشتم و بدون شک بهترین فیلمیه که تا حالا دیدم.

۲- American Beauty . تا قبلا از اینکه اینسپشن رو ببینم جایگاه اولو داشت. زیبایی آمریکایی یکی از معدود فیلماییه که روی من و رفتارم تاثیر گذاشته. خیلی از ویژگی ها توی فیلم تعریف میشن: عشق ، آزادی ، خشونت ، نفرت ، انتقام ، خیانت ، شکست و خیلی چیزای دیگه. اصلا نمی دونم فیلمساز واقعا قصد داشته این همه نکته رو توی فیلم بگنجونه یا همینطوری دیمی پرنکته شده. الان هر اتفاقی بیفته می تونیم ربطش بدیم به این فیلم. مثلا همین جریانات نه شنیدن و انتقام گرفتن از طرف.

۳- Forrest Gump . تنها فیلمی که موقع دیدنش گریه ام گرفت. البته زمانی که فیلمو می دیدم اصلا حال و روز خوبی نداشتم. واقعا خیلی غم انگیزه وقتی بعد از دو ساعت دیدن و فیلم و بالا پاییناش ، فارست گامپ به دختر مورد علاقه اش می رسه ولی بعد از یه مدت کوتاه دختره می میره. اون موقع که فارست بالا سر دختره داره گریه می کنه واقعا متاثرکننده اس.

۴- Pulp Fiction . سبک فیلمسازی تارانتینو رو خیلی دوست دارم. شاید پالپ فیکشن غیر از خشونت پیام خاصی رو به مخاطب عام منتقل نکنه اما روایت سه داستانی که هر کدوم یه جا به هم وصل میشن واقعا هنرمندانه اس. سه داستان که هر سه تاشون به هم متصلن و در واقع یه داستان واحد رو تشکیل میدن. من Kill Bill تارانتینو رو هم خیلی دوست داشتم و اگه لیستم یازده تایی بود حتما فیلم یازدهم می شد.

۵- Big Fish . از فیلمای اخیر تیم برتون این بهترینشه. وقتی فیلمو دیدم دلم واسه بابام سوخت. اینقدر اذیتش می کنم. پیام کلی فیلم هم اینه که رویا خیلی قشنگتر از واقعیات و خاطراته.

۶- Million Dollar Baby . فیلم عزیز میلیون دلاری برنده ی اسکار شده و یکی از فیلماییه که انگار فیلم نیست و داره یه زندگی رو روایت می کنه. وسط فیلم هم شوک قشنگی به بیننده وارد میشه و گویا کلینت ایستوود هم طرفدار اوتانازیه.

۷- The Dark Knight . بازم کریستوفر نولان. پیام فیلم خیلی قشنگه. سه نفر هستن که یکی نماد خیره و یکی شر و اون یکی هم آدم ساده. آدم خوبه و آدم بده نمیخوان خودشون برنده باشن بلکه هدفشون پیروزی خیر یا شره. طوری که آخر فیلم ، آدم خوبه حاضره خودش شکست بخوره ولی خیر برنده شه.

۸- ارباب حلقه ها. بچه سال بودم که دوبله شده اشو از تلویزیون دیدم. از جلوه های ویژه ی فیلم و مخصوصا جنگای بزرگش که شبیه بازیای استراتژی بود خیلی خوشم اومد. همین. من کلا عاشق جلوه های ویژه ام و پیتر جکسون هم استاد این کارا.

۹- Memento . بازم قبلا درباره اش توضیح دادم و بازم نولان. روایت داستان از آخر به اول و ایده ی فوق العاده اش یعنی مردی که حافظه اش هر یک ربع یه بار ریست میشه و حالا میخواد قاتل زنشو پیدا کنه ، هرکسی رو جذب فیلم می کنه. همه چیز فیلم درست و بجا بود.

۱۰- The Silence of the Lambs . فکر کنم اسم سکوت بره ها رو شنیده باشین. یکی از شخصیتایی که من خیلی ازش خوشم میاد ، دکتر لکتر ، روانشناس جانیه. این دکتره با هرکی حرف بزنه طرف منقلب میشه و آخر سر یه کاری با خودش می کنه. البته به نظرم آخر فیلم درست تموم نشد.

اما تاثیرگذارترین فیلمی که دیدم و زندگی منو متحول کرده ، فیلم Mean Girls خانوم لوهانه و مطمئن باشین اگه اول فیلم لیندسی لوهان رو نمی دیدم عمرا همچین فیلمیو تا آخرش می دیدم چه برسه به اینکه چندباره هم ببینمش. کلا از فیلمای صورتی و تین ایجری منزجرم اما لوهانه دیگه. هرچی فیلم بازی کرده دیدم!

در آخر امیدوارم به همه امون خوش بگذره!

دیدگاهی بنویسید


بیست سوالی

بعضی وقتا از دیدن یه ایده ی خلاقانه چنان به وجد میای که دامنت از دست میره. خب همچین اتفاقی واسه من افتاد و بالطبع چون دامن نداشتم شلوارمو از دست بدادم.

حالا این ایده خلاقانه حتما نباید آیس پک باشه که. ترم گذشته استاد درس کارآفرینی اینقدر آیس پک و امثالهم رو کوبید تو صورتمون که حالم از هرچی … هر چی هیچی. حالم از چیزی به هم نمی خوره. القصه. چند ماه پیش مشغول نت گردی (وبگردی؟ وبگردی بیست و سی؟) بودم که به یه سایت خارجی برخوردم. قضیه ی این سایت همون بیست سوالی خودمون بود که بجای اینکه سایت یه کلمه رو انتخاب کنه و ما حدس برنیم ، خود سایت کلمه ی مورد نظر ما رو پیدا می کرد.

خب اولش گفتم بولشته. گفتم اس هوله. واسه همین پرزیدنت خودمونو تو ذهنم انتخاب و شروع به جواب دادن سوالای سایت کردم. به ده تا سوال نرسیده بود که گفت اینه؟ یه خرده جا خوردم ولی گفتم خب پرزیدنت ما آدم معروفیه. بنابراین لیندسی لوهان رو برگزیدم و شروع به جواب دادن سوالا کردم. به بیست تا نرسید که پیدا کرد. البته قبلش یه حدس اشتباه هم زد که گفتم نیست و ادامه داد.

خیلی خرذوق شده بودم. عابدزاده و علی دایی و شهاب حسینی و لنا کاتینا و آسمون و … هرچیز شخمی که فکرشو بکنین انتخاب می کردم و پیدا می کرد. حتی محسن تنابنده رو هم حدس زد. خلاصه که کم آوردم. البته لازم به ذکره که اگه پرسشا رو درست جواب بدین زودتر به جواب می رسه و اگه چرت و پرت بگین خب مسلما اونم چرت و پرت میگه.

و برای رویت نسخه ی کامل همراه با ارئه ی ریز مکالمات به لینک ذیل برید:

www.en.akinator.com

دیدگاهی بنویسید


این سه زن

دقیقا سه سال پیش و قبل از اینکه من سایت سابقمو راه بندازم ، یکی از همکلاسیام توی وبلاگ دانشگاهیش مطلبی گذاشت با این مضمون که خوشگلترین و خوش تیپ ترین دختر و پسر دانشگاه کیا هستن؟ موضوع فوق العاده جذاب و البته خطرناکی بود. خیلیا اومدن کامنت گذاشتن و برخلاف انتظارم اکثرا از یه دختری اسم بردن که من تا اون موقع که ترم دوم بودم ندیده بودمش. بعد از چند روز صاحب وبلاگ پست رو برداشت و جاش نوشت که بخاطر این موضوع تهدید شده و براش مشکل پیش اومده. اون دختره رو هم بعدها زیاد دیدم. دختر نجیب و خوبی بود و ایشالا به پای هم پیر شن!

سال ۸۸ بخاطر حوادث اخیر! خواننده ی خبرگزاریا و سایتای خبری شده بودم. وسط همین هاگیر واگیر ، خبری منتشر کردن که صدتا از زیباترین سلبتری های سال رو مجله ی پیپل انتخاب کرده. خب رفتم سایت مجله People و دیدم که کیت هادسون نفر اوله. اون موقع که نمیشناختمش ولی به نظرم همچین زیبا هم نبود. سری به آرشیو سال های قبل زدم و دیدم که بله ، لیندسی لوهان هم چندتا رتبه ی یه رقمی داره!

چی دارم میگم چرت و پرت. من واقعا نمی فهمم چرا این مجلات همیشه میان از بین سلبرتی ها و چه می دونم دخترای شایسته و بایسته انتخاب می کنن. واقعا اینان چقدر آدمای تاثیرگذاری هستن؟ چرا نمیان از بین سیاستمدارا انتخاب کنن؟ حالا که نمی کنن من می کنم خوبشم می کنم.

خب اولیش خانوم وحید دستجردی هستن که گویا موقع نامگذاری والدینشون اطلاع نداشتن که وحید اسم پسره. بعدش اینکه هر وقت من ایشون و دندونای بلوریشونو می بینم یاد جمله ی معروف پرزیدنت میفتم که توش لولو داشت. شاید به این دلیل که وقتی پرزیدنت این جمله رو می گفت دوربین داشت از رو ایشون میگذشت.

نفر دوم خانوم حنا ربانی خر (خار؟) هستن که تازگی وزیرخارجه پاکستان شدن. فرض کنین ایشون وزیرخارجه ما بودن. مکافاتی داشتیم. هرجا سفر می رفت باید ادای هندیا رو درمی آورد. البته الان خودمون هم کم مصیبت نداریم. وقتی هنا بیاد ایران همه باید ادا هندیا رو دربیاریم. بگذریم. نکته ی قابل توجه اینه که هنا همسن آندره ویلاش بواش مربی چلسیه و هنوز از شیر نگرفتنش اومده وزیر شده.

بعدش یولیا تیموشنکو نخست وزیر سابق اوکراین و از رهبرای جنبش نارنجیه که تبدیل به انق%لاب شد. می دونین ، من از اوان کودکی به دو رنگ علاقه داشتم که یکیش نارنجی بود و دوست داشتم نمای سنگی بیرونی خونه امون نارنجی باشه. به هرحال. این خانومو که تو الکشن قبلی اوکراین کاندیدا بود رو بازداشت کردن و واقعا شانس آورده که اونجا اینجا نیست وگرنه با این سر و صورت و موهاش حتما بعد از غذا بهش نوشابه می دادن. حیف … حیف که پنجاه سالشه و حدود سی سال از من بزرگتره. وانگهی ، الان دختر سن بالا مد شده.

خب دیگه خسته شدم و خیلیا پشت در موندن. مثلا همین آنگلا مرکل که هروقت می بینمش یاد جاهای بدی میفتم. یا کاندولیزا رایس که منو یاد ساق پا میندازه. و یا حتی ورونیکا کوبالیا. اما در آخر نفر اول کسی نیست جز همین وحید خودمون و دلیل انتخابش هم اینه که بنده خیلی انسان ناسیونالیستی هستم! هرچند احترام بسیار زیادی واسه یولیا قائلم و برای اینکه دلش نشکنه میذارمش نفر دوم.

و بدورد

دیدگاهی بنویسید