امروز با دیدن این عکسا یاد دوران کم خردی و طفولیتم افتادم. عقل که نداشتم اون موقع، وقتی سرویس مدرسه در کوچه خیابون به حرکت درمی اومد و من از کنار پنجره ی مینی بوس بنز سبزرنگ به در و دیوار می نگریستم، درون فکرم مشغول شمردن پوسترها بودم تا ببینم مال کی بیشتره.
وانگهی، با تمام کم عقلیم این رو متوجه می شدم که اتفاق غیرمنتظره ای رخ داده. البته الان که بیشتر فکر می کنم می بینم هنوز هم کم عقل و سبک مغز و بیشعور و لاابالی و خلاصه آره هستم.
پی نوشت: اون موقع زواره ای رو دوست داشتم چون فقط یه جا یه دونه پوسترشو دیدم و تمام! هیچ جای دیگه ندیدم.
دیدگاهتان را بنویسید