خب شاید مستحضر باشین که چند روزه نمایشگاه کتاب تهران به راه افتاده و البته خیلی هم مسئله ی مهمی نیست اما به هرحال شاید عده ای در دنیا بخوان کتاب بخرن و بیان تو گوگل سرچ کنن و به وبلاگ من برسن و حال کنن. حالا نمایشگاه هم بهونه ای شده تا چندتا از کتابایی که خوندم و استفاده کردم و دارم رو معرفی کنم. هرچند با این وضعیت قیمت کتاب و سطح فرهنگ کتابخونی خیلی هم نباید به خودمون فشار بیاریم.
رمان بیگانه- آلبر کامو. اگه فیلم خوابم می آد عطاران رو دیده باشین، پی به شباهت تم کلی فیلم به رمان بیگانه می برین. حتی تو یک صحنه، کتاب بیگانه تو دست عطارانه. من این رمانو خرداد دو سال پیش و تو اوج شکست عشقی! و استیصال خوندم و اگه بهم می گفتن تا دو ساعت دیگه می میری، هیچ حسی در من بوجود نمی اومد بس که پوچ شده بودم. من ترجمه ی آل احمدشو خوندم که واسه انتشارات نگاهه ولی گویا انتشاراتی های دیگه هم با ترجمه ی بهتر چاپش کردن.
رمان پیرمرد و دریا- ارنست همینگوی. تابستون دو سال پیش بود و همچنان شکست عشقی! برای تغییر روحیه رفته بودیم مسافرت که اونجا نمایشگاه کتابی بود و منم از انتشارات نگاه با ترجمه ی محمدتقی فرامرزی خریدمش. حرف خاصی ندارم. داستان خوبی داشت.
رمان مرگ ایوان ایلیچ- لئو تولستوی. برخلاف دو تای بالایی، ایندفعه دیگه شکست عشقی! نخورده بودم و شوربختانه اصلا هم از داستانش خوشم نیومد. فقط وقتی شخصیت اول قصه وقتی پاهاشو می داد بالا و دردش کم می شد، دلم می خواست یکی بیاد مشت و مالم بده. ترجمه ی صالح حسینی و انتشارات نیلوفر هم بود.
کتاب هنر گفتگو با هر کس، در هرجا- انتشارات نسل نواندیش. خب من توی حرف زدن و ارتباط برقرار کردن کمی مشکل داشته و دارم. تعریف کتابو جایی خونده بودم و دهنم پیاده راه شد تا تونستم کتابو پیدا کنم. تا وسطاش خوندم و با اینکه متحولم نکرد اما نکات خوبی رو گوشزد کرد که به کار بستم و مودب تر شدم و خیلی هم خوشحالم و میخوام درسمو ادمه بدم و قصد هیچ کاری هم ندارم.
رمان گور به گور- ویلیام فاکنر. کلا فضای خاصی داشت و رمان هایی که اینطوری هستن خاطره سازی می کنن. اول که شروع به خوندنش کردم نمی تونستم درست درکش کنم ولی کم کم بهتر شد و قلق کار دستم اومد. رمان خوبی بود. انتشارات نیلوفر و ترجمه ی نجف دریابندری که اتفاقا از سایت آدینه بوک هم سفارشش دادم و با چندتا کتاب دیگه اومد در خونه.
رمان تنهایی پرهیاهو- بهومیل هرابال. برخلاف انتظارم رمان فوق العاده ای بود. حیف که زود تموم شد و چهارتا برگ بیشتر نداشت. اینو از کتابفروشی گرفته بودم و نسبت به تعداد صفحاتش قیمت بالایی داشت. ترجمه اش از پرویز دوایی بود و انتشاراتش هم کتاب روشن.
کتاب مبانی کامپیوتر و الگوریتمها- عین الله جعفرنژاد قمی. بچه های کامپیوتری و کسایی که اهل برنامه نویسی هستن جعفرنژادو خوب میشناسن. فکر کنین یه نفر سه هزار تا کتاب در بی نهایت زمینه ی مختلف منتشر کرده. البته کیفیت اکثر کتاب ها هم پایینه. اما این کتاب برای آشنایی با الگوریتم و شروع برنامه نویسی واقعا مناسبه. استاد مبانی کامپیوترمون که دکترای ریاضی داشت اینو معرفی کرد و متاسفانه چیز زیادی هم از برنامه نویسی حالیش نبود.
خب فعلا اینا رو داشته باشین تا بعدا بقیه رو هم معرفی کنم. البته کتابایی که قبلا معرفی کردم رو اینجا نیاوردم و اگه خیلی حال و حوصله داشتین به دسته بندی کتاب مراجعه کنین.
سلام
ممنون از نگاهتون به وب کوچک من… و بسیار سپاس بابت همدردیتون!
اما این پست: معرفی کتابتون خیلی خیلی پراکنده است و مخاطب اخرش متوجه نمیشه شما علاقه دارید چی بخونید؟… لینک های مرتبط به این پست را هم خوندم و گیج تر شدم.
برای من، که اگه خدا بخواد و زنده بمونم تا سال دیگه میرم دنبال پروانه مطب روانشناسی، اینقدر ساده به نظریات فروید نگاه نکنید… شاید انتقاداتی بهش وارد باشه اما انسان بزرگی بوده.
اگه اجازه بدید چندتا کتاب هم من معرفی کنم. با اینکه رفتن به نمایشگاه کتاب را پیشنهاد نمیکنم.
محبوب ترین کتابم: شازده کوچولو!
بابادک باز -خالد الحسینی
کوری- ساراماگو (امیدوارم اسم نویسنده را درست نوشته باشم!)
کور دل- اسماعیل فصیح
نمایشنامه مهمان سرای دو دنیا و عشق لرزه و خرده جنایت های زن و شوهری – امانوئل اشمیت
عامه پسند- بوکفسکی
حوصله داشتید: کمدی الهی- دانته مخصوصا دوزخ!
باز هم سپاسگزارم از حضورتون.
سلام. خواهش می کنم.
من کلا به همه ی شاخه های علوم انسانی علاقه دارم ولی چون رشته ام مهندسیه فقط برای خوندن رمان و بعضی کتابای روانشناسی می تونم وقت بذارم.
در مورد فروید هم که من خیلی وارد عمق روانشناسی نشدم و نظراتم رو هم سطحی دادم.
برای معرفی کتاب هم ممنون. من شازده کوچولو و کوری رو خونده بودم و بادبادک باز رو هم دارم. خرده جنایت ها هم تو اولویت خریدم هست. کمدی الهی هم باشه واسه وقتی که پولدار شدم می خرمش!
دانلود انجام شد… ۸) بقیه شو کی میذاری؟!
خب منم کتاب معرفی کنم عایا؟
هرگز رهایم مکن -ایشی گورو
خانه ی خوبرویان خفته
آدمکش کور-مارگارت اتوود
به نظر من که یه نظرات و عقاید خاصی هستن که میتونن شخصی مثه فروید رو هم برای همیشه زیر سوال ببرن!حرف اون دوست عزیز رو هم گوش نده!متاسفانه علوم انسانی دانشگاهای ما و به طبع اون محصولات دانشگاها ینی فارغ التحصیلامون هم کپی پیست ِ نابه جایی از یه دنیا و یه فرهنگ دیگه هستن و ….:|||
ولی خداییش برا #c، جعفرنژاد و دیگر هیچ!
یه سوالم میپرسم صادقانه جواب بده!کلا این کتابایی که خوندی یه چیزایی بهت اضافه کرده؟(البته آرزومند برداشت مثبت شما هسدم! )
بعد حالا منظورم یه علم خاص نیستا میشه گفت پختگی و اینا!کلا جریان چیه؟
اتفاقا یه سری از کتابایی که داداشتم ازم خواست از نمایشگاه کتاب براش بخرم اما نخریدم!!! یعنی خوب یادم رفت:)) واسه همین جعفرنژاد بود داداشم ای تی میخونه میگه تو تموم گرایشهای کامپیوتر این بابا کتاب چاپ کرد
سلام
اقای حامد اجازه دارم از فضای نوستالژیحاتون استفاده کنم و از خودم دفاع کنم؟
نمیدونم اشنایی شما با فروید و نظراتش در چه حدیه؟… امامن با همه جورش برخورد کردم، استادایی داشتم که شیفته فروید بودن و استادایی که مثل عموم مردم ایران مخالفش هستند حتی استادی داشتم که با وجود اینکه ۲۳ سال امریکا زندگی کرده به نظریه های فروید میگه نظر و داخل جریان روانشناسی به حساب نمیاره!
با شما موافقم که علوم انسانی ما مخصوصا روانشناسی تماما از جای دیگه ای اومده… باید قبول کرد… مهد روانشناسی امریکاست و بزرگترین نظریه پردازای روانشناسی هم یهودی هستن.
اما من فقط یه چیز را تو زندگیم خوب یاد گرفتم… از خوب ها و موفقیت ها و اندیشه های بزرگ ادم ها استفاده کنیم و بهشون احترام بگذاریم… حتما فرهنگ غرب با ما متفاوته اما باید از پیشرفت هاشون درس گرفت… این چیزیه که نمیشه انکارش کرد!
من نظرم را ساده و بی غرض گفتم… افراد مختارند که برداشت خودشونو داشته باشند… همه از جمله شما!
برقرار باشید.
عه وا سلام!
حرفت رو قبول دارم ولی همونطور که گفتم یه سری نظرات هستن که بقیه ی زحمت های ادم رو هم به باد فنا میدن!اینا مثلا انتخابای سلیقه ای نیستن ینی نمیتونی بگی به نظر همه احترام میذارم و هر کی یه سلیقه ای داره،منظورم این بود همین!
اما در مورد اون حرفت خب معلومه که موافقم باهات.
آره قضاوت نباید میکردم شاید چون فروید تو اون شرایط شاید بهترین بوده و من اگه جای اون بودم به بعضی جاهایی که اون رسیده هم نمیرسیدم الله ُ اعلم ولی میدونی خسده ام!خسده ام از همه ی آدمایی که ارزش اونی که دارن رو نمیدونن و رفتار مرغ همسایه غازه رو همش تکرار میکنن!
نمیتونم هم راحت از کنارش عبور کنم چون اصلا به این اعتقادی ندارم که این آدم رو من نمیشناسم و قرارم نیس بشناسم و…جامعه س خب در هر صورت نتیجه این افکار یه روزی یه جایی حتما به من خواهد رسید!از اون لحاظ.
الان یه کتابی میذارم خود نویسنده اش هم پی دی افش رو نداشته باشه.
هرگز رهایم مکن جزو علاقه مندیام نیست. عاشقانه زاید دوست ندارم، نه که شکست عقشی خوردم! ولی کتابای مارگارت اتود رو بیشتر تحقیق می کنم.
دیگه از کامپیوتر فراتر رفته و قصد کرده واسه هر شاخه ای از علم کتاب بده.
خیلی خیلی خیلی از اینجا خوشم اومده.موفق باشی
(راستی با اجازت سایتتو لینک کردم.)میخوامم آدرس اینجا رو نشر بدم.
حیفه گمنام بمونی
خیلی ممنون. اینقدرام تعریف نداره. از تبادل لینک استقبال می کنم!