اگه الان برید از هرکسی بپرسین آرزوتون چیه؟ واسه کلاس گذاشتن هم که شده میگه عدالت باشه تو دنیا، صلح و آزادی باشه همه جا، کسی تو زندان نباشه، کسی مریض تو بیمارستان نباشه، همه با هم دوست باشیم و از این حرفا. کاری به ریا بودن و نبودن این حرفا ندارم و البته تمامشون هم خیلی آرزوهای خوبی هستن و همه اینا رو میخوان اما چرا کسی نمیگه آرزو دارم مردم دنیا بیشتر خداپرست باشن. دلشون خدایی تر باشه. زندگی همه طوری شده که اولویت وجود خدا تنزل پیدا کرده و دیگه کسی براش مهم نیست که خدا هست یا نه.
طفیل که بودم بابام منو نمی برد هیئت و تا الان هم نشده تو عزاداریا باشم. از سینه و زنجیر زدن بدم نمیاد اما چون کلا با تجربه های جدید مشکل دارم و دچار استرس میشم، فکر نمی کنم یه دفعه متحول بشم و البته تازگیا حس می کنم عزاداری محرم و ایام دیگه با صداقت انجام نمیشه. وقتی مجری مذهبی با نسوان عشق و حال می کنه، وقتی مداح سینه چاک شبی n تومن پول می گیره و میره با دوست دخترش قلیون می کشه، وقتی پسرا یکی دو ساعت مشغول اتو کردن موهاشونن و واسه جلب توجه لباسای عجیب غریب می پوشن و دخترا غرق آرایش میشن و کلی مورد دیگه، واسه شرکت تو عزاداری انگیزه ای بالاتر از اعتقادات میخواد.
البته درسته که خیلیا با صداقت عزاداری نمی کنن اما نفس کار، اینکه مقدسات حفظ بشه خیلی با ارزشه. هستن کسایی که هنوز هم بخاطر عشق و علاقه اشون عزاداری می کنن اما بعضیا تریپ روشنفکری برمی دارن و کل واقعه و مراسم رو زیر سوال می برن و سوژه درست می کنن واسه خندیدن بهش. کسایی که حتی دو خط کتاب درباره عاشورا نخوندن و حتی کتاب معمولی هم نمی خونن یکدفعه عالم دهر میشن و تز دکترا از خودشون ول می کنن. اینکه کسی نسبت به واقعه بی تفاوت باشه خیلی منطقیه و اعتقاد نداره اما کسی که دشمنی می کنه و عقده هاش رو با توهین و تمسخر خالی می کنه واقعا نفرت انگیزه. هیچ دلیلی برای مسخره بودن این قضیه وجود نداره و اکثر حرفا فقط برای اینه که طرف بگه من تافته ای جدا بافته ام.
یکی از کسایی که عکس پروفایلش همیشه پر از شیشه های پر و خالی مارک های مختلف مشروبه و افتخارش اینه که همیشه یکی هست که باهاش رابطه ی جن$ی داشته باشه و ابایی از گذاشتن عکسای پارتی و مهمونیش نداره، یه دفعه میاد عکسشو واسه محرم تغییر میده و یه عکس از خودش درحالیکه سیاه پوش امام حسینه و داره سینه می زنه میذاره. آدما دروغ میگن، تهمت می زنن، حق همدیگه رو می خورن اما هیچ کس علنی نمیگه من دروغگوام و خیلی هم باحالم. ولی نمی دونم چطور شده بعضیا به کثافت کاریاشون افتخار می کنن و بقیه هم بهشون افتخار می کنن. وقتی علنی میگی من عرق خورم دیگه نباید بگی حسینی ام که چهار نفر بعدن نگن دیدین گفتیم همه مذهبیا اینطورین؟ نمی دونم، واقعا الان باید برای کی متاسف باشم؟
تو دنیایی که جای زشتی و زیبایی عوض شده و ریا همه گیر، چطور میشه به مقدسات اعتقاد داشت وقتی می بینی کسایی که معتقد بالفطرن در باطن حالشون از اعتقاداتشون به هم می خوره. پس بهتره همون آرزوی آزادی و عدالت داشته باشیم و خودمون و دیگرانو با شعار خداپرستی انگشت نما نکنیم.
شعارمون هم که تابلوئه :دی
دقت کردی وقتی چرت و پرت میگی چقدر کامنتات زیادن ولی دو کلوم حرف حساب که میزنی هیچکس هیچ نظری نداره؟
منظورم هم همین بود
خب نداره دیگه
این باهمه پستا فرق می کرد نمیتونم بگم آخرشی ولی با حال بود البته برای من
ممنون و دستت درد نکنه