مترو پارتی

چگونه زندگی شادی در تونل‌های مترو داشته باشیم؟

همان‌طور که همه می‌دانیم، مترو جای عشق‌وحال است. اما باید چه‌کار کرد تا به احسن الحال برسیم؟ برای این امر متدهایی تعریف شده است که شما را به غایت لذت می‌رساند.

۱- روش «پرواز بر آشیانه‌ی فاخته»: آیا همیشه دوست داشته‌اید جای خواننده‌های راک و متال در کنسرت‌هایشان باشید؟ آره؟ پس این متد خوراک شماست.

قبل از اینکه قطار وارد ایستگاه شود، به شلوغ‌ترین قسمت پشت سکو بروید. سعی کنید دقیقا وسط جمعیت قرار بگیرید. اگر هم پشت یک آدم چاق بایستید که خیروبرکت است. وقتی قطار پشت سکو ایستاد و درهایش باز شد، هیچ حرکتی نکنید. سیل جمعیت شما را از روی زمین بلند می‌کند و داخل قطار روی زمین می‌گذارد.

۲- روش «محتاج به دعا»: خب حالا به سلامتی وارد قطار شده‌اید. اما مثل جعبه‌ی خرمای مضافتی بم، همراه با سایر دوستان، کنار هم چسبیده‌اید و دستتان به جایی بند نیست. سمت چپ شما یک میله‌ی عمودی قرار دارد که دویست جفت دست آن را گرفته‌اند. این میله حاجت می‌دهد. سعی کنید شکافی پیدا کنید و یک جای از میله را بگیرید. اگر حاجت نگرفتید نگران نباشید. روی سقف مترو، سوراخ‌های مشبکی وجود دارد. هر پنج انگشت را داخل کنید و سقف را محکم بگیرید و ول هم نکنید. ان شاء ا… که حاجت‌روا می‌شوید.

۳- روش «ایستاده در خمار»: همان‌طور که لای جمعیت، یک دستتان به میله است و یک دستتان داخل سوراخ‌های سقف، بخوابید. حتما می‌پرسید چطور؟ مگر امکان دارد؟ بله. برای خوابیدن در این پوزیشن، ابتدا چشم‌ها را ببندید. سپس دهانتان را به حالت نیمه‌باز دربیاورید و سعی کنید از دهان نفس بکشید. اگر سرصبح ناشتا باشید یا پیاز گاز زده باشید که عالی است. دهانتان بوی گربه مرده می‌دهد. به‌این‌ترتیب، نیم‌دایره‌ای هلالی شکل در روبه‌رویتان از هر موجود زنده‌ای خالی می‌شود. این موضوع باعث می‌شود تا کسی نتواند از خواب شیرین بیدارتان کند.

۴- روش «دست در یک کاسه»: در همان حالتی که کمپوست شده‌اید و دماغ نفر جلویی داخل دهانتان است، می‌توانید به دولت و شهرداری و هر جا که خواستید فحش دهید. برای آن‌که فحش دادنتان بیشتر حال بدهد، می‌توانید آن‌ها را خیلی آرام زمزمه کنید. زمزمه هم که می‌دانید چیست؟ مرز باریکی است بین در دل حرف زدن و دادن زدن. اگر به اشتباه، بلند فحش دادید وارد مرز تراژدی شده‌اید و هرچه زده‌اید می‌پرد.

۵- روش «القای مالشی»: حالا مترو کمی خلوت شده اما هنوز همه‌ی صندلی‌ها تحت اشغال است. نکته‌ی مهمی که باید به آن توجه داشت این است که تمام افرادی که نشسته‌اند صلاحیت ندارند و اصلا خسته نیستند. پس این حق شماست که بنشینید نه آن‌ها. برای آن‌که سریع‌تر به نتیجه برسید، یکی از نشسته‌ها را انتخاب کنید. دقت کنید آن شخص، پیرمرد نباشد. چراکه آن‌ها بلند بشو نیستند و حرکت زدن روی آن‌ها مصداق «زهی خیال باطل» است. پس توجه کنید که کیس انتخابی هر چه جوان‌تر باشد بهتر است.

دقیقا رو به روی کیس بایستید. بعد سعی کنید خودتان را با ساق پا و زانوها، کیف‌دستی یا هر چیز دیگری به او بمالید. حتما درس علوم دوم دبستان یادتان هست. وقتی خودکار را به موهایمان می‌مالیدیم می‌توانستیم با آن، کاغذ را از روی زمین بلند کنیم. این روش نیز مانند همان است. شما با این کار، الکترون‌های فعال را به فرد مورد مالش انتقال می‌دهید و او دارای بار منفی می‌شود. به‌این‌ترتیب شخص باردار از جایش بلند شده و شما می‌توانید بنشینید. البته ممکن است بلند نشود. خب اشکالی ندارد. درهرصورت شما حالتان را کرده‌اید.

۶- روش «تو چشم من خیره شدی با چشم‌های سیاهت»: پیرمردها، شصت هفتاد سال است که در مترو و اتوبوس نشسته‌اند و حالا نوبت شماست که بنشینید. اما باید توجه داشت که آن‌ها استاد فن القای مالشی هستند. پس مراقب باشید وقتی نشسته‌اید از آن‌ها بدل نخورید. یکی از روش‌های قدیمی برای مقابله با آن‌ها، خواب مصنوعی است. اما متاسفانه این حرکت دیگر منسوخ شده. روش پیشنهادی آن است که در همان حالت، سرتان را بالا بیاورید و به چشم‌های پیرمرد خیره شوید. آن‌قدر زل بزنید تا از رو برود و دنبال کیس دیگری باشد.

۷- روش «گازهای نجیب»: این تکنیک، یکی از روش‌های کلاسیک و سنتی است که از گذشته‌های بسیار دور به‌وفور استفاده‌شده است. این روش را می‌توان هم به‌صورت نشسته و هم ایستاده انجام داد. بعد از انجام عملیات، هندزفری را در گوش‌هایتان فرو کنید و چشم‌هایتان را ببندید و فقط نفس بکشید و لذت ببرید.

خوابیدن در مترو

دیدگاهی بنویسید


سر پیری و معرکه گیری

در یک بعدازظهر تکراری اواخر شهریور، روی تخت دراز کشیده ام و نسیم خنک ملایمی از دریچه ی کولر صورتم را می نوازد. لَخت و ول به این فکر می کنم که چرا در عنفوان شباب، زمین گیر شدم و حس و حال خروج و عروج از خانه را ندارم. در صفحه ای از روزنامه ای که کنار دستم افتاده است نوشته شده که هیلاری کلینتون شصت و نه ساله با وجود بیماری قصد کناره گیری از نامزدی را ندارد و طوری در انتخابات فرو کرده است که با هیچ تسهیل کننده ای هم بیرون نمی آید. در ستونی دیگر درباره ی موگابه ی نود و دو ساله، رئیس جمهور ازلی و ابدی زیمباوه نوشته است که با وجود تورم پانصد میلیارد(!) درصدی در کشورش، همچنان دو دستی و سه پایی به قدرت و ایضا به خِر دنیا چسبیده و ول کن هم نیست.

واقعا مردم چه حوصله ای دارند. طرف می داند تا چند سال دیگر بیشتر زنده نیست اما حرص دنیا رهایش نمی کند. جای اینکه طمع پول و قدرت داشته باشی، برو مسجد برو کلیسا. آخر عمری دو ریال ثواب برای آخرتت ذخیره کن. من خودم زمانی که به پنجاه شصت سالگی برسم به نزدیکترین پارک می روم، روی نیمکتی خالی می نشینم، کفشم را درمی آورم، جوارحم را می خارانم و به هر جوانی که ببینم در دلم فحش می دهم و نوامیسشان را با هم مخلوط می کنم.

برای آن که خسته نشوید و برای تصویرسازی از کهنسالی من در ذهنتان به زحمت نیفتید، عکسی از آینده ی خودم آماده کرده ام. برای هرچه واقعی تر شدن این تصویرسازی، می توانید چندتا فحش چاکدار هم چاشنی عکس کنید. فحش و فضیحت هایی که دارم نثار ملت می کنم.

پیرمردی در پارک

دیدگاهی بنویسید