فرت فرت

سلام. ساعت یازده و پنج دقیقه اس و من شدیدا چت زدم. تو این سایت دومین باریه که اول پست سلام می کنم و شما بذارین به حساب چت زدنم. وقتی چت می زنم نبوغم فوران می کنه و طبق توصیه ی پزشکان برای غلیان فوران و یا قلیان فراوان باید مست کرد و از اونجایی که اگه من مست کنم دیگران منو … بنابراین در شبانه روز چند ساعت بیشتر نمی خوابم و در نتیجه بیشتر اوقات فرت فرت چرت و ایضا چت می زنم. بارون هم که میاد.

امروز با تنی چند از کلام دوستان همکلام شده بودم و قرار بر این بوده که بهم زنگ بزنن و بگن ارواح شیکمشون کِی میخوان برن واسه کلاسای کنکور ثبت نام کنن. امروز همگی متفق القول بیان نمودند که ریدی و ما نمی خوایم ثبت نام کنیم و خودت گمشو برو ثبت نام کن. از طرفی ابراز داشتن که این کلاسا هیچ دو زار هم ارزش نداره و من هم گفتم اگه نرم بابام دندونامو ارتودنسی می کنه و این هم لازمه. اصلا می دونین ، من هیچ رغبتی به درس خوندن ندارم و دوست دارم پول دربیارم و هرچی پول دارم بدم نیروگاه آمنه. لکن پدر می فرمایند که گه نخور بچه. فعلا بشین درستو بخون بعد از کنکور اگه خواستی فرت فرت بخور. حالا من موندم و دو دلبر ، اینور بدم یا اونور. البته منظور از دادن ، قر دادن می باشه و نه مسئله ی دیگه ای. آره دوست جونام حالا نمی دونم چیکار کنم و همش غصه می خورم. برام دعا کنین. آخه می دونین چیه ، چون خیلی ناناحنم ناخونام کج در اومدن و حالا باید کلی پتیکور کنم و موهامم که فرت فرت ریزش گرفته و نیاز به بیگودی(؟!) داره. بله عجیجانم…

ظرف امروز و دیروز و بلکمم دیروز و امروز ، دو نفرو در ملأ اعدام کردن. یکی با خنده و شوخی دستی رفت پای چوبه و دیگری با کلی زاری و التماس و افت فشار. یکی برای قتل از مدت ها قبل نخشه کشیده و بعد با گلوله فرت فرت طرفو سوراخ کرده و اون یکی واسه اینکه بیشتر کتک نخوره ، فرت فرت چاقو رو کرده تو طرف. هفته ی پیش هم کوشا رفت قاطی باقالیا. همونی که فرت فرت چاقو رو کرده بود تو دختره. می بینین ، در مدت دو ماه چطور زندگی آدما از اینور به اونور میشه؟ مثلا همین خود من. الان بیست و دو ساله نه اینور دادم نه اونور. والا. آدمم اصلا من؟

تازگی وقتی روزنامه ها و خبرگزاریا رو می خونم دلم میخواد فرت فرت عق بزنم. دلیلش اینه که خبر روز اختلاسه و من نمی فهمم قضیه اش چیه و حوصله ی فهمیدنش رو هم ندارم. مغزم کار نمیده. اصلا نمی فهمم کی کیو اختلاس کرده و کی کیو نکرده اختلاس. فقط می دونم با سه هزار میلیارد کلی استادیوم آزادی میشه پر کرد. کافیه سه هزار میلیارد رو تقسیم بر صد هزار کنین. هان؟ (آدم خوشمزه ای هستم)

به شخصه اعتقاد دارم که مغزم از دست رفته و حالا که مغز ندارم چه خوبه که به فکر بالدی بیلدینگم باشم و بنابراین هفته ی پیش رفتم دمبل گرفتم و فرت فرت در انواع و اقسام حرکات مختلف زدمش و کلی هم عضلاتم هنگ کردن. بعد از اینکه یخده ورزش می کنم کانهو سگ اعتماد به نفس پیدا می کنم دچار طراوت مفرط میشم و از اونجایی که قر تو کمرم فراوون میشه و به هرحال نمی دونم کجا بریزم لکن میرم دستشویی و قرها رو دفع می کنم. البته لازم به ذکر است که من حتی در روز عروسیم هم نخواهم رقصید و بابام و باباش هم این کارو نکردن و حتما به پسرم هم میگم نرقصه. وانگهی ممکنه بچه ام دختر بشه و دیگه جرأت نکنم بهش حرفی بزنم. آخه می دونین ، کلا انسان مونث ذلیلی هستم.

ساعت مُک یازده اس. خیلی خوبه. انگار زمان متوقف شده. اگه مهمون نداشتم حتما بازم مینوشتم اما دور از جون شما جبرئیل اومده میگه بیا حکم بزنیم. خب قبل از اینکه دوستان ارزشی بنده رو بازداشت کنن و از داربست آویزون ، شما رو بدرود می کنم… خب … حکم پیکه… من عاشق پیکه ام. (چطوری جرارد؟ به شکیرا سلام برسون. از طرف من بوسش کن. کار دیگه ای هم خواستی انجام بدی اشکال نداره البته)

6 دیدگاه در “فرت فرت

  1. عجیجم واسه موهات بیا پیش خودم یه ماکس مو بذارم حالشو ببری.
    ناخوناتم چاره اش پیش خودمه دوباره.
    بعدشم میگی با کتابی که بنویسی همذات پنداری میکنم اصلا لازم نیست به کتاب نوشتن
    من با خیلی از نوشته های اینجا همذات پنداری کردم قبلن.

  2. ماکس؟ من مارکس شنیده بودم ولی ماکس نه.
    شما کلا تو فاز همذات پنداری هستی گویا

  3. خب یه نظری چیزی. من کامنت میذارم بالطبع انتظار کامنت هم دارم دیگه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

@-: :wink: :twisted: :roll: :oops: :mrgreen: :lol: :idea: :evil: :d :cry: :arrow: :?: ::-O ::) :-| :-x :-o :-P :-D :-? :) :( :!: