چند ماهی میشه که به دلیل بیکاری مفرط، تا حدی دچار افسردگی شدم. البته نمی دونم اسمش افسردگی باشه یا نه اما به هرحال خیلی تنبل، بی انگیزه و بی اعصاب و منفی شدم. بخش عمده ی این احوالات به بلاتکلیفی و مبهم بودن آینده ام برمی گرده و بخشی هم به روحیات چرت خودم. از همین روی از تعدادی از آشنایان درخواست کردم راه حل هایی برای برون رفت از این نکبت و کثافتی که درونش گرفتار شدم ارائه بدن.
ورزش کن: ورزش ورزش ورزش، بی تو نمی خندم… دو سال پیش که یه ماه رفتم باشگاه بدنسازی و هارتل پنج کیلویی زدم، به قدری با نگاه از طرف گنده هایی که صد و سی می زدن تحقیر شدم که حالم از مربی خیکیمون که از ده صبح تا ده شب روی صندلی پشت میز دم در باشگاه می نشست و عصرونه یه تن ماهی با یه بربری کامل رو می خورد و کتاب صد و یک راه برای موفقیت رو می خوند، به هم خورد.
با یه دختر دوست شو: می دونم، همه دخترا یه لنگه پا منتظرن مذاکرات هسته ای به نتیجه برسه و من برم با یکیشون دوست شم. در این عمر خویش فقط یه نفر بود که خیلی عاشقم بود، اونم پسرخاله م بود که وقتی در بچگی ازش پرسیدن بزرگ شدی میخوای با کی ازدواج کنی؟ گفت حامد.
کار کن: باتریای قلمی نیم قلمی…جورابای کشی و نخی، بو نمی گیره سوراخ نمیشه… آدامسای فِرش اصل ترکیه، تاریخ انقضا داره در طعم های مختلف…بادکنکای باب اسفنجی، برای بچه ها، بازی شادی سرگرمی…مسواکای سه کاره اورال بی، خمیردندونای کرصت با سه سال تاریخ انقضا.
واسه دو ساعت صد و پنجاه هزار تومن داری؟: شاید بازداشتم کنن ولی من واذکتومی کردم. لوله ها رو دستی دو راه دور گردنش گره زدم. درد داشت ولی ارزششو داشت. بعدش صد و پنجاه داشتم میذاشتم بانک سودشو می گرفتم.
تو جمع باش: امتحان دارم…پایان نامه مونده…سر کارم…اونجا حال نمیده…با دوست دخترم قرار دارم…مهمون دارم…خسته م یه روز دیگه…بارون میاد عینکم خیس میشه…شورتمو دارم می شورم ندارم دیگه
استراحت کن: روزا رو خوابیم و شبا رو پارتی، موزیک باحال و دیوونه بازی… فقط نون از کجا بیارم بخورم؟
گل گاو زبون بخور: -:ببخشید آقا اینا کیلویی چنده؟ -:صد و پنجاه تومن -:صد و پنجاه داشتم که می دادم به اون دو ساعتیه -:جان؟ -:هیچی. یه پَر بردارم چند میشه؟ -:پنج تومن -:چقدر باهاش درست میشه؟ -:ته استکان
به چیزای خوب فکر کن: با یه دوستی هر وقت میریم بیرون دائما میگه اوفففف عجب چیزیه…اووووه عجب چیزی بود… بهش میگم تو که به پیر و جوون و زشت و خوشگل و چاق و لاغر رحم نمی کنی، اصلا ملاکت واسه چیز خوب بودن چیه؟ میگه ببین فقط یه چیز مهمه…
تو خونه نباش برو بیرون: هر وقت میرم بیرون، همه نامزد بازیشون می گیره… کف خیابون، تو پارک، سینما، کافی نت، کله پزی، شورت فروشی… دست در دست، بغل تو بغل، لب به لب، فلان تو بیسار.
برو مشاوره: عزیزم سعی کن افکار منفیتو از خورت دور کنی و به چیزای مثبت فکر کنی. ورزش کن و تغذیه ی مناسب داشته باش. استرسو بذار کنار. بیشتر بخند. از طبیعت لذت ببر. با دوستات باش و با آدما خوش رفتـ… تق… تق…
با همون پسر خالهت برو بلژیکی جایی بعد ازدواج کنین
هرچی که باشه واسش جواب هست.
یه وقتی آدم از این حالش اینقد خسته میشه میگه باع تف به من :|
میره زل میزنه تو آینه و میخنده بعد حالش خوب میشه، امیدوار میشه.
منتظر سرازیری باش
:)))
=)))
وای خدا خیرت بده، افسردگیت گور به گور بشه الهی..اینقده خندیدم اینقده خندیدم گونههام درد گرفته دیگه! :))
وبلاگ نوستالوژیحام حامد رو بخون: آدرسشو تو نسخه نوشتم! ترجیحا بخش مینیمال.. روزی پنج پست، دو تا صبح..دو تا ظهر..یکی شب؛ یه ماه بعد بیا ببینمت ؛)
با آدمایی که هی ازت الکی الکی تعریف می کنن معاشرت کن؛
این بین تجویزا نبود
وای حامد تو چقدر فوق العاده می نویسی ،اصلا تو چقدر ماهی ،چقدر صدای قشنگی داری، چقدر خوش تیپی ،چقدر با نمکی ،چقدر جنتلمنی و…
خب ممکنه این تعریفا خیلی تابلو باشه ولی اگه هرروز بشنوی یواش یواش خودتم باورت میشه
مممم خیلی خیلی مرسی که لینکم میکنید. اصن یه افتخاریه. ولی آدرسمو عوض کردم که دست بعضیا نباشه. میشه برش دارید؟
وای.الان کف خونه پهنم از دست این پسرخاله ت !!!!
منم وقتی من دو سه سالم بود رسما رفتم پیش شوهر خالم و دخترخالم رو که حدودا ۱۵ سال از من بزرگتر بود ازش خواستگاری کردم!! دیگه هر دفعه خاله اینام منو میبینند این داستانو واسه من تعریف میکنن و هار هار میخندیم!
والله من که از اون بچگی خوش سلیقه بودم و تا مرز خواستگاری هم پیش رفتم الان شدم این !! دیگه وای به حال تو ! خدا بهت رحم کنه!
باشه. فقط پونزده ساله ندیدمش. به نظرت قبول می کنه؟
همینم مونده برم جلو آینه به خودم بخندم.
این الان تعریف بود یا مسخره کردن؟
البته که من مسخره کردنو بیشتر دوست دارم!
هروقت کسی کار داشته باشه ازم تعریف می کنه. منم باورم میشه واسش انجام میدم.
باشه. ولی شاید یادم بره سر بزنما
الان که دختر بزرگتر باشه مده.
تو خارجم ازدواج مردا مده البته.
نه باع حامد، مسخره کجا بود! :|
ینی متوجه نشدی که داشتم میگفتم وبلاگت آدمو میخندونه و شده برا لحظهای افسردگی رو دور میکنه از آدم.
خودکشی کن ,گوربابای درک
خودکشی کن ,گوربابای درک
قبلا بهت گفته بودم الانم دوبار گفتم فقط خودکشی
بذا همین تیریپ افسردگیت بمونه، اینطوری جذاب تری :D
ممنون. متوجه م. خواستم متفاوت باشم فقط!
اومدیم و خودکشی کردم و بعدش گور بابای درک نشد. پولمو از کی بگیرم؟
آره خیلی دخترکشه خیرسرم.
فعلا فقط خودکشی نکن! همینجوریشم بیمارای بخش مسمومین زیاده!
آهنگ مهتاب عسگری رو پیشنهاد میدم!
چی؟ از این سوسول بازیا تو کار من نیست.
خودکشی کنم یه راست بهشت زهرا.
واقعا که!!!
آره دیگه خوش بودن تو زندگی بستگی به قدرت خر کرده گی خودت داره!
نمیدونم چی گفتم ولی امیدوارم که منظور رو رسونده باشم
سلام
کرصت و واذکتومی ت تو حلق آکادمی زبان!!
متفاوت نوشتی که متفاوت باشن یا بلد نبودی؟؟
ولی بی خیال باش
همیشه “این نیز بگذرد” رو تکرار کن
ترجیحن سه میلیون بار در دقیقه
می فهمی که میگذره و چه جور هم میگذره!
چی شد؟ نفهمیدم الان خر شدم یا باید خر بشم؟
اینطوری نوشتم که ربات های اینترنت دات آی آر نیان سراغم.
تکرار می کنم همیشه. خیلی هم خوب میگذره به بطالت.
خوب یه کم میریـــــــــــــــم عقب تر..
عاهان حالا شد..
یه واقعیتو باید بگم
تو عمرم اینقدر از ته دل نخندیده بودم
نمیتونستم ادامه ی متنو بخونم از خنده
صدام تا ده تا خونه اونورتر پیچید..
البته افسردگی اصنم خنده نداره :|
اوووواووووم..ببخشید..
خیلی ممنونم.
افسردگی خود آدم واسه خودش خنده نداره ولی واسه بقیه سوژه خوبی واسه خندیدنه. من که همیشه می خندم بشون.
من خودم افسرده بودم اومدم اینجا کمک بکیرم دیدم همه از خودم بدترن.فقط در من بصورت افسردکی در بقیه بیشتر شیدایی
بله متاسفانه اینجا حکم کاهدون رو داره.
قرص برنج بنداز:|۱۰۰% تضمینی:||| عمرا زنده بمونی
بله. همیشه ساده ترین کار، بهترین کاره.