همیشه هنر هنرمند روی مخاطبش تاثیرگذاره و این بسته به قدرت هنرمند و نوع اثر داره. من خودم کمتر تحت تاثیر قرار می گیرم و تاثرات بیشتر سطحی بوده و طوری نبوده که روند زندگیمو تغییر بده. مثلا زمانی که چاوشی آلبوم یه شاخه نیلوفرو منتشر کرد تحت تاثیر فضای تلخ آهنگاش منم تلخ شدم و دائما فکر و حرفم مرگ بود.
خردادماه درحالیکه نیاز به امید و انگیزه داشتم رمان بیگانه آلبر کامو رو خوندم. کامو یه نویسنده ی نهیلیست و پوچ گراس و رمان بیگانه هم کاملا پوچی رو به خواننده منتقل می کرد. بعد از خوندنش تا چند روز حالم بد بود. فکرشو بکنین ، شخصیت اول داستانو میخوان اعدام بکنن و اصلا به هیچ جاش نیست.
می دونستم کافکا هم اهل پوچ گرایی و این صحبتاس و خیلی دوست داشتم یکی از رماناشو بخونم. لکن صبر کردم تا حالو احوالم یه کم جا بیاد و بعد شروع به خوندن داستان کوتاه مسخ کردم. ایده ی خلاقانه ای داشت و اتفاقات به خوبی مرتب شده بود اما حس تلخی و پوچی رو بهم منتقل کرد. تازه این رمانش کمتر پوچگراس.
قضیه ی داستان از این قراره که یه بنده خدایی خرج خانواده اشو با کلی زحمت درمیاره و بعد یه صبح از خواب بیدار میشه و می بینه سوکس شده. مشکلش وقتی دوچندان میشه که می فهمه نمی تونه با بقیه حرف بزنه و چون خیلی حال به هم زدن شده بوده ، همه طردش می کنن و میندازنش تو اتاقش و درو روش می بندن. با این اوصاف گویا این اتفاقات زیاد براش اهمیت نداره و این خیلی رو اعصابم بود.
نویسنده تا تونسته بلا و بدبختی سر شخصیت اولش نازل کرده و تو کل داستان ندیدیم یه جا به این بنده خدا یه حالی داده باشه. هدف نویسنده از داستان هم این بوده که تا وقتی مفید باشی همه حلوات می کنن و وقتی از کار افتادی و نیاز به مراقبت داشتی عین سوسک لهت می کنن.
خب همین. برای دانلود رمان با ترجمه ی صادق هدایت هم می تونین از لینک دانلود زیر استفاده کنین.
دانلود رمان مسخ از فرانتس کافکا
دیدگاهی بنویسید