چشم شیطون کر ! حس می کنم هوا یه مقدار خنک تر شده .دیگه کولرو حوالی ساعت یک و دو روشن می کنن. قبلا بیست و چهار ساعته روشن بود . هرچی می گفتم آخه نکنین بابا می سوزه ها ! می گفتن بشین بچه حرف زیادی نزن . می گفتم یارانه ها رو برمی دارن پول برق میشه ۲.۵ برابر ، خدات تومن قبض میادا ! می گفتن مگه تو میخوای پولشو بدی؟ تو اگه هنر داشتی الان پول شهریه اتو می دادی . میگم من هنوز جوونم هنوز بیست و یک سالمم نشده. میگن ما هیجده سالمون بود چهارتا بچه داشتیم . میگم اون دوران فرق می کرد الان دوره زمونه عوض شده . میگن … میگن … هیچی ندارن بگن . فقط میگن بجای این حرفا برو بشین درس بخون معدل ضایعت یه ذره بیاد بالا . به هرحال اینم یه حرف منطقیه در نوع خودش . و بی ربط البته .
خب آخر هفته و مرور اخبار . خبر اول اینکه تعدادی از مردم استان لرستان به سریال فاصله ها و تقلید لهجه اشون اعتراض کردن و از عمو خواستن که پخش سریالو متوقف کنه . حالا ما به چند و چونش کاری نداریم . به نظر من این سریالا فقط اشاعه ی تجمل گرایی و روابط آزاد دختر و پسر دارن و دریغ از پخش یه سریال خوب از تلویزیون . مثلا میخواد قشر متوسط جامعه رو نشون بده . طرف تو بهترین نقطه ی تهران خونه ی ویلایی داره و ماشینای بالای ده میلیون سوار میشه ولی هشتش گرو نهشه . یا ما تعریف قشر متوسطو نمی دونیم یا فیلماسازای ما . غیر از اینا ، رابطه ی دو جنس رو هم خیلی راحت و صمیمی نشون میده . مثلا همین سریال فاصله ها که قسمت نشده چند دقیقه بیشتر ببینمش . پسره و دختره خیلی راحت با هم رابطه پیدا می کنن و تازه قصدشونم ازدواجه و مثلا سریال میخواد بگه اگه میخواین دوست باشین خیلی بده و زشته و این حرفا . همیشه سریالای ایرانی همین منوالو داشتن . روابط خارج از عرفی که آخرش منتج به ازدواج میشه .
خب ، حالا جوون این سریالو می بینه بعد میره مخ یکیو می زنه میگه میخوام باهات ازدواج کنم . بعد می بینه که هنوز دهنش بو شیر میده و نمی تونه . بعد از یه مدتی که از ارتباطاتشون گذشت دلشون زده میشه و میرن تو وبلاگ شخصیشون مینویسن که با فلانی به هم زدم و حالا با فلانی دوست شدم . و این رویه دنبال میشه تا طرف می رسه به چهل سالگی و میل شـ.وانیش فروکش کرده و یاد ازدواج میوفته . کاش می شد هرکس که با یه جنس مخالفش طرح دوستی می ریخت یه علامتی روش ظاهر می شد . مثلا رو پیشونیش خط میوفتاد . حیف که نمیشه هرچند که خدا یه سری تمهیدات اندیشیده ولی در دنیای امروز کافی نیست . اینجا حالا یاد یه جوکی افتادم . یه پسر و دختری مشغول کار خیر بودن بعد دختره خوشش میاد . برمی گرده به پسره میگه : عزیزم … بعده ازدواج هم اینجوری بهم حال میدی؟ پسره میگه : آره عزیزم … البته اگه شوهرت بیخودی گیر نده .
بحث ازدواج شد . میگن یه خانواده ی سیاه پوست تو انگلیس یه دختر سفیدپوست با موهای بلوند به دنیا تقدیم کردن. بعدش پزشکا رو این موضوع کلی تحقیق و تفحص نمودن و واسه خودشون تز دادن که آره ، شاید هفت نسل قبل بابای خانواده مادرشون سفیدپوست بوده و یا ژناشون ترکیب شده و این چرت و پرتا . حالا نمی دونم پزشکا خیلی بچه مثبتن یا اینکه ما رو خیلی مثبت فرض کردن . خب عزیزان من تابلوئه که مادر بچه خودشه ، ولی بابای بچه خودش نیست . متوجهین که ؟ حالا یاد یه جوکی افتادم . دوست طرف بهش میگه چه بچه خوشگلی داری یارو میگه حالا یه کاری برای ما کردی حالا هی منت بذار .
خبر بعدی درباره افشای نود و یک هزار و صد و بیست و پنج سند جنگ افغانستانه . والا من که هیچ موضوع جدیدی تو این اسناد افشا شده ندیدم ولی نکته اینجاست که یه سایت یا یه پایگاه خبری چطور به این همه سند دسترسی پیدا کرده ؟ یادمه قبلا که منم سایت داشتم به اسراری دست پیدا می کردم که حتی جرأت انتشارشونو نداشتم . البته تا جایی که تونستم این وظیفه ی سنگین و خطیر رو انجام دادم ولی استکبار جهان خوار ، دشمن دیرینه ، منافقین و کفار ، ما اهل کوفه ایم و از این قبیل صفات نذاشتن کارمو به اتمام برسونم . بیشتر اسناد من هم از فیس بوک و سیصد و شصت مرحوم بود . در برهه ای از زمان قصد داشتم در طبل رسوایی همه ی دانشجوها بکوبم ولی ترسیدم . حالا خیلی مصمم شدم که بعد از فارغ التحصیلی زندگی همه رو بریزم رو دایره. به امید آن روز . الهی آمین .
برگردیم به اخبار داخلی . خیلیا از من می پرسن ز…ذهنی یعنی چی؟ چطوری میشه؟ مکانیسمش چطوریه؟ منم میگم به من چه که جوابتونو بدم . برید از اونی که گفته بپرسین . میگن ما که به اون بابا دسترسی نداریم که . تو مارو روشن بفرما . منم با اینکه خیلی ماخوذم ولی مجبورم برای روشن شدن مردم این کلمه رو معنی کنم . ز… ذهنی یعنی اینکه وقتی شما اون دختر خوشگله ی ترک تبار رو تو اون فیلم عروسک نمی دونم چی چی می بینین ، ناخودآگاه ذهنتون میره به سمت فیلمای مبتذلی که قبلا دیدیدن . مثلا الان دوستان گرانمایه ی من افتادن تو خط سریال اسپارتاکوس و هرچه بنده سعی در تعلیم و تعلمشون دارم هیچ اعتنا نمی کنن . خب حالا ممکنه شما قبلا فیلم مبتذل و مستهجن ندیده باشین . مشخصه که خیلی بچه مثبت هستین . میشینین این سریالای پختی رو می بینین بعد با خودتون میگین که : خب حالا من که این فیلمو دیدم تحریک نشدم . پس اگه فیمای مستهجل! هم ببینم تحریک نمیشم . و میرید طرف کانال های دیگه نظیر جم۱ و کانالای بسته و کارتی و پارازیتی . بعدش میگه خب حالا من این فیلما رو دیدم طوری نشد که . زنهار میره تو عالم واقعیت که اینجا از ذکر جزئیاتش خودداری می ورزیم .
از همین روی سن این کارا تو کشور ما اومده پایین . شاهد زنده براتون میارم . تصور زیر متعلقه به بهراد کریم نژاد ، نوگل نوشکفته ی یازده دوازده ساله . این طفل صغیر یه آهنگی خونده به اسم دافی با این مضمون که : ماها عاشق دنگ و فنگیم ، بکسمونم مست و بنگی ، خیلی منگیم ، جوجه رنگی و …. بازم بگم؟ خودتون سرچ کنین آهنگشو دانلود کنین فقط اگه اینترنتتون دایال آپه به من فحش ندین . حالا یه جوکی هست که براتون تعریف می کنم. پسر بچه از ته کلاس میاد جلو به معلمش میگه: خانوم ، حاضرین با من ازدواج کنین؟ معلم میگه برو بگیر بشین ، من حوصله بچه ندارم. پسره میگه : خب اشکالی نداره پیشگیری می کنیم.
در آخر توجه شما رو می برم به سمت یه جمله ی خیلی خدا . توی ویترین زندگی هیچ وقت به عروسکی نگاه نکن که مال تو نیست ، چون اون فقط وسوسه ات می کنه که اونی رو که داری از دست بدی . حقیقتش من عروسک ندارم فقط یه چندتا از این ماشینای اسباب بازی از دوران بچگیم باقی مونده . حالا اگه کسی خواست به من عروسک بده یا احیانا عروسک من بشه با کمال میل و اشتیاق می پذیرم ! ترجیحا باربی باشه زیاد با سارا حال نکردم .
دیدگاهی بنویسید