شاید عقتون بگیره. من خودم عقم می گیره وقتی تو وبلاگا شعرای عشقی می بینم و فی الفور صفحه رو می بندم. همیشه عقم می گرفته حتی همین الان که دچارش شدم نیز همین وضعیته. اما چون شعر خودمه خیلی هم باهاش حال می کنم و عقم نمی گیره ولی شاید شما عقتون بگیره و اگر عقتون گرفت بجای بستن صفحه مطالب دیگه ی سایتو بخونین. منم برم عقمو بزنم. فکر کنم گویی حام*له شدم.
—————————————————————
بانوی مو سیاهم ، دلم میخواد بیای و ، بشینی تو نگاهم
برای من بمونی ، برای من که هرجا ، آروم و سر به راهم ، برای دیده ی تو ، تنهاترین پناهم
عمریه چشم به راهم ، منتظر حضورت ، غرق فغان و آهم ، از سختی و غرورت
برای حفظ این عشق ، خون دلایی خوردم ، سعی و تلاشای من ، اگه نگیره مُردم
بهار من نداره ، گرمی و سبزی اصلا ، اگه بخوای بگیری ، این عشق خوبو از من
فرشته ی خدایی ، روی زمین خاکی ، تو دنیای کثیفش ، فقط تویی که پاکی
دقایقی رو بگذار ، ثانیه هایی کوتاه ، صداتو من بشنوم ، فرشته ی موسیاه
اگه تو رو نبینم ، میفتم و می میرم ، تو بغلم همیشه ، زانوی غم می گیرم
اما صدات مرهمه ، تسکین هر دردمه ، گرمای تو کلامت ، ضد دل سردمه
نذار دلم بمیره ، دلی که گوشه گیره ، نذار با بخت تیره ، رنگ سیاه بگیره
نذار که این دلخوشیم ، حالت شک بگیره ، عشق سفید قلبم ، سیاه شه لک بگیره
—————————————————————
زیر بارون راه میرم ، خیره شدم به مردم ، به چهره ها صورتا ، که توی شب میشن گم
توی خیابون هرکی ، رد میشه از کنارم ، فکر می کنم تو هستی ، تنهاترین نگارم
دلم میخواد سکوت و ، هوای بارونی و ، یک شب تاریک و خیس
دلم میخوادش تو رو ، تویی که تو زیبایی ، برام شدی یه تندیس
نوای آسمونیت ، تو رویای شبامه ، صدای زیر و نابت ، با هر صدا باهامه
برای ذهن خسته ام ، برای تشویش قلب ، بیا بشو تسلا
زخمای روح من رو ، با نفس مسیحا ، با دستای لطیفت ، سریع بکن مداوا
بانوی خوبِ ماهم ، درگذر از گناهم ، تا وقتی دنیا هستم
بانوی مو سیاهم ، کمی بکن نگاهم ، منی که تنها هستم
ای بت شش دست هند ، عبادت تو خوبه ، هر تپش از قلب من ، به یاد تو می کوبه
دیدگاهی بنویسید